به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز سه شنبه ۲۹ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که خبر تعطیلی شش روزه برخی از مشاغل در تهران و البرز، وضعیت کرونایی ایران در مرز فاجعه، تاکید رهبر انقلاب بر مقاومت در برابر عقب ماندگی کشورهای اسلامی در پیام حج امسال، واکنش رئیس جمهور به اعتراضات آبی مردم خوزستان و ادامه ابهامات در وضعیت ارز ۴۲۰۰ تومانی در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
جعفر گلابی در بخشی از یادداشتی با تیتر ايران، خوزستان و بلاهایی كه در راهند! در شماره امروز اعتماد نوشت: مردمي محروم و نجيب و سلحشور كه روزي جانانه جلو ماشين جنگي صدام ايستادند حالا با بشكهاي آب در انتظار تانكرهاي اهدايي! با تشنگي خو گرفتهاند.گاوميشهاي شيرده روستا چشم به بيابانهاي سوزان دوختهاند، صفاي مردم بالارود را چه كسي دزديده است كه حالا حتي از آب گل هم خبري نيست؟ آب سرشاخههاي دز و كارون و كرخه قبل از هر استان ديگر و قبل از هر كارخانه و صنعتي متعلق به مردم شوش و حميديه و هفتتپه و اهواز و ملاشيه و ويس و ملاثاني و كوت عبدالله و بستان و هويزه و سوسنگرد و شادگان و... است. جواب اين مردم خونگرم و صميمي و صبور كه نجيبانه فقط طالب آبند خشونت و برخورد امنيتي نيست. آنها و صبرشان را بايد گرامي داشت.
خوزستان بيش از استانهاي ديگر از ناكارآمدي و فقر مديريتي رنج ميبرد، جمعيتي با قوميتهاي مختلف از فارس و عرب و لر و ترك باعث شده است كه يكپارچگي مديريت آنچنان كه بايد به وجود نيايد و از مركز هم هيچگاه انديشهاي كامل و كارشناسانه و بوميگرا و درازمدت و مستمر اعمال نشده است تا با محروميتها مبارزهاي اساسي صورت گيرد و ظرفيتهاي عظيم انساني و مادي استان شكوفا شوند. آنجا اگر آباد شود نه تنها قطب كشاورزي و صنعتي كشور خواهد شد كه زمينههاي گسترده براي رونق خيرهكننده گردشگري دارد .حالا و پس از آن همه رنج و زخم ،كاروان تانكرهاي آب به راه افتادهاند تا روستاها را سيراب سازند، خوزستان عزيز شده است و مسوولان در تكريم و امداد رسانياش داد سخن ميدهند ولي براي يكبار هم كه شده كسي نميگويد كه چرا علاج واقعه را قبل از وقوع نميكنند؟ چرا بيآبي اولين روستا مسوولان را تكان نداد و چرا بايد جان مردم به لبشان برسد تا در عمل كاري صورت گيرد؟ درست مثل كرونا كه بيش از 16 ماه است با آن درگير هستيم ولي اين اولينبار و پس از وخامت اوضاع است كه تهران را تعطيل ميكنند و خدا ميداند كه با خيل مسافرتها چه خواهند كرد و چگونه ممكن است با سهلانگاري تعطيلات نه تنها كارگر نيفتد، بلكه انتشار بيماري را بالا ببرد. واقعيت آن است كه ما در بد زمانهاي گرفتار آمدهايم و از قضا ميخواهيم همه مشكلات عالم را هم حل كنيم و انبوه مشكلات داخلي را چندان به حساب نميآوريم و حل آنها را با اهمال و روزمرّگي در انواع جلسات بيخاصيت جستوجو ميكنيم!
هنوز به اين باور نرسيدهايم كه حجم معضلات كشور آنچنان سطحي نيست كه با رفتن دولتي و آمدن دولت ديگر برطرف شوند. مشكل اصلي انواع اشتغالات خارجي است كه براي خود تهيه ديدهايم و مقتدرترين دولتها هم امكان رسيدگي به همه امور با هم را ندارند.اوضاع جوي جهان نشان ميدهد كه طوفانها در راه داريم و بلاياي طبيعي فعلا ميهمان همه هستند و بايد هر كشور كمر همت خود ببندد و پناه گيرد تا در امان بماند.دولتهاي مردمي بيش از ديگران به خود مشغول شدهاند و در تدارك امنيت ملتهاي خويشند. نظم جهاني فردا را تغييرات اقليمي، بلاياي طبيعي و ميزان آمادگي كشورها در مقابل آنها مشخص خواهد كرد.دانايي و تعهد و تدبير دولت ما به ميزان درك شرايط خاص آب و هوايي خصوصا و تمركز روي وضعيت ويژه كشور است .ايران متاسفانه در رتبههاي اول كشورهاي بلاخيز جهان قرار دارد و هرگز فرصت و امكاني براي يك لحظه غفلت ندارد. غفلتي كه ممكن است پشت شعارهاي پرطمطراق محقق شود و ايران را با ابربحرانهاي ناباورانه به شكست بكشاند.
سیدهادی سید افقهی، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: گفتگوها و ارتباطاتی که در ماههای گذشته میان ایران و عربستان سعــودی انجام شده، هنوز به سطح مذاکرات جدی و معنادار ارتقا نیافته؛ بلکه یک نوع استمزاج و کشف نیات از سوی دو کشــور است. سعودیها در برخی رسانهها و مجامع، هنوز ایران را متهم به مداخله در امور داخلی کشورهای عربی کرده و اتهاماتی را هم نسبت به فعالیتهای هستهای ایران مطرح میکنند. به نظر میرسد سیاست یکگام پیش و یکگام پس را در پیش گرفتهاند تا ببینند تکلیف برجام چه میشود و اینکه آیا ایران حاضر است برای حل بحران یمن به آنها کمک کند. رابطه ایران و مصر در دهههای گذشته ایستا و ساکن بوده است؛ یعنی نه پیشرفتی شده و نه پسرفتی را در روابط دو کشور شاهدیم؛ بلکه روابط در همان سطح دوران حسنی مبارک باقی مانده است. حتی در دوران ریاستجمهوری محمد مرسی، اخوانالمسلمین نسبت به ارتقای روابط با ایران تحفظاتی داشت و مناسبات را گسترش نداد. تهران علاقهمند است روابط خود را با قاهره توسعه دهد؛ اما توسعه روابط دو کشور، بیش از اینکه به ایران ربط داشته باشد، به پاسخ مصر وابسته است، چراکه علاوه بر عزم آنها برای توسعه روابط با ایران، آمریکا و رژیم اسرائیل هم باید به مصریها اجازه دهند. مساله عراق به شدت پیچیده است؛ چراکه عراق عمق استراتژیک ایران است و هر اتفاقی در این کشور بیفتد - چه اقتصادی، چه آیینی، چه امنیتی و چه سیاسی و... - تهران نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
خواست آمریکا، تخریب روابط ایران و عراق است، آمریکاییها مزدوران، سمپاتها و نیروهای عملکننده زیادی در نهادهای مختلف عراقی اعم از پارلمان، دولت، موسسات اقتصادی و رسانهها و... دارند، اما روابط دو کشور، از دولتها فراتر رفته و ماهیت آیینی و مردمی به خود گرفته است. اگر روابط تهران و ریاض بهبود پیدا کند، این مساله خود را در روابط ایران با مصر و سایر کشورهای منطقه نیز نشان داده و اثر میگذارد. به عبارت دیگر، هر گونه بهبود روابط تهران و ریاض به بهبود و گسترش روابط ایران با سایر کشورهای منطقه منجر میشود. ایران هم به امارات و هم به بحرین هشدار داده و گفته اجازه نمیدهد جای پای اسرائیل در منطقه خلیج فارس تثبیت شود. حضور رژیم اسرائیل در خلیجفارس فقط بهضرر کشورهای منطقه است و ایران مانع از این حضور در هر شکلی خواهد شد.
رسول سنائیراد در بخشی از یادداشتی با عنوان چرایی جنگ روانی پرشدت دشمنان در آستانه انتقال قدرت در ایران در روزنامه جوان نوشت: بر خلاف تصور دشمنان ایران اسلامی، ملت شریف ما در انتخابات خردادماه به گفتمان مقاومت و تداوم مسیر انقلاب و انقلابیگری و حفظ ارزشهای دینی و ملی رأی داد. گفتمانی که کلید حل مشکلات را تکیه بر ظرفیتهای درونی و تقویت قدرت درونی میداند. گفتمانی که معتقد است ایران قوی میتواند در مذاکره و چانهزنی دشمنان و رقبا را مجبور به پذیرش حق خود کرده و مجبور به دادن امتیاز به باجخواهان و قلدران نباشد. گفتمانی که دنیا را منحصر به امریکا و چند متحد غربی او نمیداند و تنظیم مناسبات با سایر کشورها را به نفع شکلدهی به موازنهای منطقی در سیاست خارجی خود، هدفگذاری کرده و به دنبال تعامل سازنده و عزتمند با تمامی کشورها به جز رژیم صهیونیستی است. این گفتمان مردم و رضایتمندی آنان را نیز از جمله مؤلفههای قدرت دانسته و تلاش برای حل مشکلات آنان را به عنوان یک ضرورت و تکلیف دنبال میکند.
در این وضعیت که رئیسجمهور منتخب در حال تشکیل تیم کاری، سازماندهی کابینه و تهیه طرحها و برنامهها و اولویتبندیهای خود بوده و آماده تحویل گرفتن مسئولیت از دولت قبل، برای پیادهسازی گفتمان موردنظر خود است، به ناگاه شاهد به راه افتادن موج پرشدتی از جنگ روانی و رسانهای هستیم که همزمان آرامش روانی جامعه، محاسبات دولت و دولتمردان آینده را نیز هدفگذاری کرده است؛ ادعاهایی مثل طرح حمله نظامی امریکا به ایران در شرایط شکست ترامپ در انتخابات، قرار داشتن مسئولیت هرگونه تأخیر در به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای وین برعهده ایران، آزادسازی داراییهای ایران در کشورهای کره و ژاپن و القای ناتوانی ایران در حل مشکلات و مسائل اساسی مردم، نمایشی معرفی کردن اقدامات ایران در ساخت واکسن و... نمونهها و محورهای این جنگ روانی پرشدت در آستانه انتقال قدرت به دولت آینده هستند که دشمن آن را به عنوان چاشنی التهاب افکنی و ایجاد تنش در جامعه و هراس و برهم زدن تمرکز و محاسبات دولتمردان دولت آینده به کار گرفته است. این جنگ روانی در حالی توسط بوقهای تبلیغی و رسانهای امریکا و متحدان آنها و برخی پادوهای فارسیزبانشان دنبال میشود که چالشهای انتخاباتی، انتخابات ریاست جمهوری امریکا، شکافهای وحشتناک سیاسی – اجتماعی امریکا را برملا ساخت و تبدیل شدن ساختمان کنگره در امریکا به دژ نظامی پس از اشغال آن توسط معترضان، افتضاح دموکراسی امریکایی را برملا ساخته و فرار کثیف و مفتضحانه امریکا در افغانستان افول واقعی قدرت این کشور و ناتوانی از ادامه هزینههای بهکارگیری قدرت نظامی را در معرض دید همگان قرار داده است.
همانگونه که کشته شدن بیش از صد نفر و مفقودی بیش از هزار نفر در سیل اخیر اروپا از واقعیتهای مربوط به متحدان اروپایی امریکا نیز پرده برداشته و امکان مقایسه عملی توانمندیها و ظرفیتهای واقعی و ادعاهای آنان را فراهم کرده است.
دشمنان ما برای انتقامجویی از مردم ایران در رأی دادن به گفتمان انقلاب و مقاومت چارهای جز جنگ روانی نمیبینند که شاید بتواند با التهابآفرینی و بازی با اعصاب و روان مردم حلاوت انتخاباتی آرام و رقم خوردن حماسهای بزرگ را بر آنان تلخ کرده و دولت جدید را نیز از تمرکز بر طراحی و برنامهریزی و تعیین اولویتها بازداشته و شرایط را به زعم خود برای تحمیل خواستههای خود در سایه هراس و شتابزدگی فراهم آورند. اما همان تجربهای که در سطح عمومی، مردم را تشویق به انتخاب گفتمان انقلابی و مقاومت کرده، جامعه دولتمردان را به بیاعتنایی به این موج جنگ روانی و پیگیری مطالبات برحق کشورمان از ناقضان برجام و بدعهدی دشمنان، ترغیب خواهد کرد. واقعیتهای فراتر از جنگ روانی و رسانهای نشاندهنده این واقعیت میباشد که اینک توپ در میدان امریکا و متحدان آنها است و آنها باید جفاها و خطاهای گذشته را جبران کند.
با انتقال قدرت و شکلگیری دولت جدید تکیه بر ظرفیتهای داخلی و استفاده از ظرفیتهای بیرونی با اولویتبخشی به شرق و حل چالشها با کشورهای همسایه اولویتهای ایران خواهد بود و هیچ تعجیلی در گفتگوهای برجامی وجود نخواهد داشت، مگر اینکه منافع ملت بزرگ ایران را به صورت تضمینی تأمین نماید.