به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۴ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارش شب شورش واگنرها در روسیه و «خنجر از پشت به پوتین»، دیوار کوتاه محیط زیست در برنامههای توسعه و موافقت شورای نگهبان با انتخابات تناسبی در تهران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
علی بیگدلی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر وضعیت بغرنج پوتین نوشت: گروه واگنر از سال ۲۰۱۴ که در عملیات روسیه برای تصرف شبهجزیره کریمه مشارکت کرد به یک بازیگر مهم نظامی در روسیه تبدیل شده است. واگنر یک ارتش چریکی در سایه ارتش ملی روسیه است که به دلیل دستاوردهای اخیرش در جنگ اوکراین محبوبیت زیادی در افکار عمومی کسب کرده است. در طول ۹ سال گذشته واگنر توانسته است با حمایت دولت روسیه نفوذ خود را در جهان گسترش دهد. از یک طرف واگنر در سوریه حضور داشت، در کشورهای مختلف آفریقایی از جمله آفریقای مرکزی، مالی، بورکینافاسو و لیبی رد پای واگنر چه در جنگهای داخلی و چه در حفاظت از منابع ارزشمند طبیعی و بهرهبرداری از آنها مشارکت دارد.
هر چند گروه واگنر به عنوان مجرمین سازمانیافته از سوی دولتهای اروپایی و امریکا تحت تحریمهای مختلف قرار دارد، اما توانسته است در طول سالهای اخیر با برخی گروههای نژادپرست در امریکا از جمله کوکلوسکلانها ارتباط برقرار کند و از حمایتهایی درون امریکا هم برخوردار شود. ورود واگنر به جنگ اوکراین، به قدرتمندتر شدن این گروه کمک کرد. ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه آزادی عمل زیادی به گروه واگنر در جنگ اوکراین داد. از ابتدای جنگ واگنر و بنیانگذار آن به شکل گستردهای از دستورات مرکز نافرمانی میکردند و سر ناسازگاری با فرماندهان ارتش روسیه داشتند. رییس واگنر روز جمعه ادعا کرد که نیروهایش در یک حمله توسط نظامیان روسیه کشته شدهاند و به همین دلیل اقدام به شورش مسلحانه کرد. اصلیترین نقطه خصومت پریگوژین با وزیر دفاع و رییس ستاد مشترک ارتش روسیه بود و هنوز مستقیما و مستقلا به پوتین حمله نکرده است. پیشروی سریع واگنر در ۲۴ ساعت و افزایش تمهیدات امنیتی در اطراف مسکو نشان داد که تا چه اندازه از این گروه واهمه وجود دارد و این گروه تا چه اندازه قدرت دارد.
خیلی از کشورها از جمله امریکا، بریتانیا و فرانسه موضعگیریهای جدیدی کردند. این لطمه بزرگی برای ولادیمیر پوتین بود. در این جنگ فرسایشی که در اوکراین ادامه دارد، این وقایع هرچند موقتی بیش از پیش موقعیت پوتین را تضعیف میکند و ممکن است باعث ریزش نیروهای نظامی و امنیتی وفادار به پوتین بشود. ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهور اوکراین خیلی علاقهمند بود که این موضوع گسترش و استمرار بیشتری داشته باشد و به همین دلیل از این اتفاقها استقبال کرد. بعد از یکسال و نیم از آغاز جنگ اوکراین هم هزینههای مالی باعث مشکلات اقتصادی در روسیه شده است، هم تلفات دهها هزار نفری جنگ آثار اجتماعی در این کشور به جا گذاشته است و هم تحریمها، جایگاه بینالمللی روسیه را تحتتاثیر قرار داده است. اگر این شورش ادامه پیدا میکرد، وضعیت در روسیه بسیار مشکل میشد، چرا که گروه واگنر یک گروه مزدور است که با جنگهای چریکی و شهری بسیار آشنا است. این اتفاقات شرایط روسیه را در نقطه انجمادی قرار داده است که وضعیت را برای کادر رهبری این کشور بسیار مشکل میکند.
حسین معافی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: معاون سیاسی و امنیتی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور با هدف تأمین و تضمین رویکرد سلامت انتخابات ۱۱ اسفند بخشنامهای صادر کرد که در بند ۴ آن به معاونان سیاسی، فرمانداران و بخشداران تأکید شده ضمن تداوم پیشبرد امور شهرستانها در حوزههای مختلف عمرانی، اقتصادی، توسعهای و... با نمایندگان مجلس در مدت باقیمانده تا انتخابات به گونهای تعامل کنند که هیچگونه شائبه و سوءبرداشتی از همراهی آنها در جلسات دولتی و پیگیری طرحها و پروژههای منطقهای به وجود نیاید. البته پس از اعتراض نمایندگان مجلس و تهدید به استیضاح، وزیر کشور در نامهای به استانداران سراسر کشور، بندهای جنجالی بخشنامه رئیس ستاد انتخابات کشور را که موجب سوءبرداشت و سوءتفاهم برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی شده، ملغا اعلام کرد و در جلسه غیرعلنی مجلس قول برکناری معاون سیاسی خود را به نمایندگان داده است. اینکه دولت و مجریان برگزاری انتخابات باید استقلال داشته باشند و در حمایت جریانی فعالیت نکنند، حرفی درست و منطقیای است (این موضوع در همان ابتدای این بخشنامه هم آمده) و طبیعتا انتظار مردم، جریانهای سیاسی و احزاب هم همین است. درنهایت هم اینکه دولت و مجلس اختلافاتی داشته باشند، دور از انتظار نیست؛ اما قطعا برای همه مهم است که اگر اختلاف هست و استیضاحی صورت میگیرد، چقدر برای حل مشکلات مردم مؤثر است و میزان اهمیت آن چقدر است؟ تهدید به استیضاح وزیر کشور نشان میدهد که نمایندگان «اولویتشان دغدغه مردم نیست» و سخت نگران آینده خود هستند.
چرا نمایندگان مجلس برای حل مشکلات اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و معیشتی مردم و برای افزایش تورم و گرانی، چنین جسارتی برای استیضاح وزرا ندارند و خون خود را به جوش نمیآورند؟ آیا ابلاغ بخشنامه معاون سیاسی وزیر کشور که دلالت بر اجرای قانون دارد، اینقدر حیاتی است که باید وزیر تهدید به استیضاح شود؟
چرا اگر هر نامزدی قبل از شروع رسمی و قانونی تبلیغات، اقدام و تحرکاتی انجام دهد، باید رد صلاحیت شود؛ ولی نمایندگان مجلسی که خود اغلب نامزد انتخابات نیز هستند، شامل چنین قانونی نمیشوند؟ این قانون باید برای همه نامزدها ساری و جاری شود و سوءاستفاده یا استفاده شخصی از امکانات، اموال و مقامات دولتی برای هر فردی در هر جایگاهی منع قانونی دارد و در صوت مشاهده باید مؤاخذه شود.
اگرچه همگان به تعامل مجلس و دولت در راستای قانون برای کمک به حل مشکلات کشور، اعتقاد دارند؛ ولی دخالت دولت یا مجلس در کار دیگری مذموم، ناپسند و غیرقانونی است. مگر دخالتنکردن نمایندگان در امور اجرائی، عدم سفارش برای تصدی پستهای مدیریتی و سوءاستفاده از موقعیت برای جمعآوری رأی خلاف قانون است که خود نمایندگان به آن اعتراض دارند؟
برخی نمایندگان مجلس بند ۴ بخشنامه معاون سیاسی کشور را مانع از انجام مسئولیتهای نمایندگی شان میدانند؛ درصورتیکه قانونگذاری و نظارت بر اجرای آن مهمترین وظیفه نمایندگان است که اتفاقا این بخشنامه نیز بر اجرای قانون تأکید میکند. اگر وزارت کشور در اجرای قانون مصوب مجلس تعللی کند یا قانون را درست اجرا نکند، نمایندگان حق دارند که وزیر را استیضاح کرده و از حق مردم دفاع کنند، نه از حق شخصی خود!
از دولت انقلابی سیزدهم نیز انتظار میرود که از حق قانونی خود دفاع کند و با وجود تعامل با مجلس، از زیادهخواهی برخی نمایندگان جلوگیری کند.
مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با تیتر درس عبرت واگنرهای ایرانی برای پریگوژین نوشت: اوایل بهار امسال پس از آنکه ارتش روسیه در باخموت به پیروزیهای درخشانی رسید، مارک میلی، رئیس ستاد ارتش تروریستی امریکا در برابر خبرنگاران رو به نقشه اوکراین و استحکامات ناتو در اطراف آن ایستاده و اعلام کرد که بیرون راندن نیروهای روس دشوار است، اما مسئله جنگ در اوکراین فراتر از چند برنامه عملیاتی است.
سخنان رمزگونه ژنرال امریکایی را بسیاری خوب متوجه نشدند، اما آگاهان مسائل سیاسی به خوبی میدانستند که بر اساس دکترین امنیتی بایدن در اروپای شرقی تا زمانی که نیروهای مستقر در کییف آماده هزینه دادن برای امریکاییها باشند جنگ باید ادامه یابد و هرقدر که زمان آن طولانیتر شود، اروپا فرسوده شده و هژمونی امریکا افزایش خواهد یافت.
در آن زمان برخی کارشناسان مسائل استراتژیک اعتقاد داشتند که پوتین در باتلاق جنگ در اوکراین گرفتارشده و سرنوشت او مشابه با لئونید برژنف رهبر شوروی خواهد بود، حتی مادلین آلبرایت وزیر سابق خارجه امریکا آرزو کرده بود که ارتش روسیه گرفتار همان بلایی شود که سازمان سیا در سال ۱۹۷۹ بر سر دو لشکر زرهی ارتش شوروی آورده است.
البته بازیخوانی ستاد کل ارتش روسیه این بار متفاوت از جنگی بود که امریکاییها در افغانستان بساط آن را چیده بودند، با وجود آنکه روسها در مراحل اولیه جنگ، آرایش نظامی متمرکز گرفته و با کمترین نیرو و نیز امکانات لجستیکی پای به آوردگاه گذاشتند، اما به تدریج با بهره بردن از برتری مطلق هوایی و استفاده از رزم چریکی توانستند یک زنجیره مستحکم معروف به «خط دفاعی سوروویکین» در محدودهای با وسعت ۲ هزار کیلومتر از خرسون، زاپوروژیه و همچنین کریمه، دونتسک، لوگانسک ایجاد کرده و بهتدریج ارتش روسیه توانست بیشتر مناطقی را که در چارچوب اهداف اعلامشده قرار دارند در کنترل خود در آورد.
اما پیروزیهای اساسی ارتش روسیه در اوکراین و گریز از طرح امریکاییها برای زمینگیر کردن کرملین در باتلاق جنگ، چند برگ برنده در بازی داشت. یکی از آنها استفاده بهینه از گروه شبهنظامی «واگنر»ها بود، ارتش پوتین برخلاف ارتش سرخ شوروی در بازی چریکی مغلوب رقیب خود نشده و پوتین در این شطرنج چندجانبه در دام بایدن در اوکراین نیفتاد؛ دامی که شبیه دام کارتر برای برژنف در افغانستان بود. این وضعیت باعث شد امریکاییها روی یک سازوکار جدید در جنگ سرمایهگذاری کنند و این بار روی استراتژی «نبرد بیپایان در باخموت» متمرکز شوند، مهره اصلی این بازی برخلاف همه ارزیابیها نه یک نیروی جدید در صحنه بلکه همان واگنرها بودند!
هفته گذشته روزنامه واشنگتنپست در گزارشی نوشته بود که «یوگنی پریگوژین» رهبر گروه واگنر ماه ژانویه گذشته به کییف پیشنهاد کرده بود که در ازای عقبنشینی نیروهای اوکراینی از شهر باخموت موقعیت نظامیان روسی را به آنها اطلاع دهد، در آن روزها سرویسهای اطلاعاتی امریکاییها از فرصت فقدان تحلیلی پریگوژین، تندرویهای بی مورد در میدان جنگ و نیز رقابت کودکانه او با افسران وزارت دفاع روسیه نهایت استفاده را کرده و با راه انداختن «فتنه واگنرها» تلاش دارند از جنگ مغلوبه یک پیروزی بسازند.
این وضعیت در روسیه که ناشی از فقدان درک استراتژیک از موقعیت دشمن است، برای مردم ایران هم ناآشنا نیست، سازمان نهضتهای آزادیبخش مثالی عینی از این ماجراست. این تشکیلات شبه چریکی از جمله گروههایی است که به نام صدور انقلاب اسلامی و ایستادگی در برابر هژمونی استعماری غربیها تشکیل شده و مدتی کوتاهی بعد مشخص شد که رویکردها و عمل مسئولانش نه تنها در راستای آن هدف عالی نبوده، بلکه به دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران نیز ضربه وارد میکرد. در نهایت این تشکیلات آلوده در اردیبهشت سال ۶۱ منحل شد.
اسناد تاریخی نشان میدهد که اولین درگیریها و اختلافات باند معدوم هاشمی در سپاه با واحد اطلاعات سپاه در دوران مسئولیت محسن رضایی بوده است، سرلشکر رضایی در خصوص غائله سیستان و بلوچستان در خاطرات خود گفته است که گروههای سیاسی مثل تشکیلات مهدی هاشمی و بعضی از آدمهای تندرو به جای کمک به ما، قوز بالا قوز شده و اوضاع را در مرکز به هم میزدند!
رفتارهای غیرمعقول از جانب باند مهدی هاشمی باعث شد یکی از میزهای ضد جاسوسی در واحد اطلاعات سپاه، فعالیتهای هاشمی و اعضای واحد نهضتهای آزادیبخش را زیرنظر بگیرند، نزدیک به پنج سال پس از رهگیری خطوط ارتباطی، ضربه سنگین سربازان گمنام امام زمان (عج) به سر شبکههای داخلی و خارجی این باند یک فتنه بزرگ را خنثی کرد. از عجایب روزگار آن بود که نزدیک به سه دهه پس از پاکسازی باند معدوم مهدی هاشمی برخی بقایای او در تهران سعی داشتند با تحمیل برجام ۲ و ۳ بهنظام زمینه تسلیم شدن همهجانبه مقاومت را فراهم آورند، چهرههای شاخص نزدیک به این جریان مرموز سیاسی در داخل ادعا میکردند که با تعامل با امریکاییها کشور نیاز به موشک با برد بیش از ۳۰۰ کیلومتر نداشته و باید مقاومت در منطقه را بهکل تعطیل کرد، این جریان در خارج از کشور نیز در همکاری مستقیم با منافقین و گرا دادنهای گاه و بیگاه زمینه تحریم مردم ایران را فراهم میکردند.
واگنرهای ایرانی در دهه شصت آینهای تمامنما از سرنوشت این روزهای واگنرهای روسی هستند؛ جریان جذمی با پروموشنهای (ترویج کننده) رادیکال، تبلیغاتی و مصنوعی را برای دشمن خالی کرده و همواره مستعد استحاله شدن است، در تهران با وجود تنفس مصنوعی رئیس دولت اصلاحات به یک نشست محفلی، باند مهدی هاشمی معدوم برای همیشه به تاریخ سپرده شده است، اما در مسکو یک جاسوس عالیرتبه استونیایی نوشته است که پوتین از مدتها پیش واگنرها را زیر نظر دارد!