درخواست یک وکیل برای نجات یک اعدامی

یک وکیل دادگستری با تشریح پرونده‌ای که طی آن موکلش به قصاص نفس محکوم شده است، از اقشار مختلف جامعه برای اخذ رضایت اولیای دم و رهایی موکلش از قصاص کمک خواست.

هوشنگ پوربابایی در گفت‌وگو با ایسنا، در تشریح این پرونده، گفت: در ایام محرم سال 91 تعدادی دانشجو در شهرستان ایوانک درس می‌خواندند و بعد از تعطیل شدن کلاس می‌خواستند با سرویس به تهران بیایند. متهم به قتل که دانشجوی 21 ساله‌ای است نیز داخل اتوبوس نشسته و زیر لب اشعاری را زمزمه می‌کرد. در همین زمان چند نفر دیگر وارد اتوبوس می‌شوند و شروع به شلوغ‌کاری می‌کنند. متهم به قتل که سعید رسیجانی نام دارد چند بار به آن‌ها تذکر می‌دهد و این امر منجر می‌شود که از سعید می‌پرسند کجا پیاده می‌شود تا با هم درگیر شوند. او هم می‌گوید ترمینال جنوب.

وی ادامه داد: در این فاصله فردی که در داخل اتوبوس شلوغ‌کاری کرده با دوستانش تماس می‌گیرد و از آن‌ها می‌خواهد برای درگیری به ترمینال جنوب بیایند. سعید هم از دوستش می‌خواهد به آن‌جا بیاید. وقتی به ترمینال جنوب می‌رسند، فرد شلوغ‌کار با دوستانش وارد ترمینال می‌شوند. دوست سعید نیز با چاقو می‌آید. درگیر می‌شوند. سعید چپ دست است و در درگیری دست چپ یقه طرف را می‌گیرد و چاقو هم در دست راستش بود. در همین زمان فرد مقابل زیر پای سعید می‌زند و او با زانو زمین می‌خورد. طرف مقابل با شیشه به سمت سعید می‌آید. سعید نشسته و فرد مقابلش ایستاده بود. او دست راستش که چاقو در آن بود را مقابل صورتش قرار می‌دهد تا شیشه با صورتش برخورد نکند، ولی همزمان فرد مقابل به سعید حمله می‌کند و چون دست سعید به سمت بالا بوده چاقو به قلب طرف مقابل اصابت می‌کند. بعد از آن هر دو از جا بلند می‌شوند. فرد مضروب به سعید می‌گوید با من کاری نداشته باشید، من چاقو خورده‌ام. یک دفعه سعید می‌بیند دستانش پر از خون است و شوکه می‌شود. یعنی بدون قصد و سوءنیت این کار انجام می‌شود و تازه وقتی از جا بلند می‌شود می‌فهمد چاقو به طرف مقابلش اصابت کرده است. فرد مضروب با پای خودش به خیابان روبرویی می‌رود و به بیمارستان هدایت می‌شود ولی به علت دیر رسیدن به بیمارستان و خونریزی داخلی فوت می‌کند.

این وکیل دادگستری ادامه داد: بعد از حادثه سعید به مقصد خودش می‌رود و متوجه نمی‌شود که آن فرد فوت کرده است، ولی بعد از چند روز در روزنامه‌ها متوجه این موضوع می‌شود و چون فرد معتقدی است به دادسرا می‌رود و خود را به مقامات قضایی معرفی می‌کند.

وی تاکید کرد: سعید از ابتدای رسیدگی به پرونده اظهار می‌کند که هیچ قصدی نداشته و اصلا طرفش را نمی‌شناخته که بخواهد او را مضروب کند و بدن او بوده که با چاقو اصابت کرده است. شهود و کسانی که در بازسازی صحنه جرم حاضر شدند عینا همین مطلب را نقل کرده‌اند. به هر حال دادگاه برگزار شده و شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران سعید را به قصاص نفس محکوم کرده است و نهایتا دیوان عالی کشور نیز این حکم را مورد تایید قرار داد.

این وکیل دادگستری با اشاره به این‌که «در حال حاضر پرونده در واحد اجرای احکام است»، گفت: با توجه به روندی که در پرونده‌های منتهی به اعدام وجود دارد و اخیرا مواردی از بخشش محکومان به قصاص در شهرستان‌های نور و آمل دیده‌ایم، از کسانی که توانایی انجام اقدامی برای جلب رضایت از اولیای دم دارند، کمک می‌خواهیم. اولیای دم نیز افراد بسیار شریفی هستند و نسبت به بخشش فردی که به عنوان قاتل فرزندشان شناخته شده بی‌تمایل نیستند؛ زیرا وی سابقه کیفری ندارد.

وی خاطرنشان کرد: خانواده سعید توانایی پرداخت دیه را هم ندارند، ولی در هر صورت امیدواریم با کمک اقشار مختلف جامعه به ویژه قشر دانشگاهیان رضایت اولیای دم اخذ شود و حکم قصاص سعید اجرا نشود.