به گزارش«تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه ۲۵ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که تعیین میزان افزایش دستمزد کارگران در سال 1400 و نقدهایی بر نحوه تعیین آن و بررسی وضعیت معیشت کارگران با توجه به خط فقر اعلام شده، زورآزمايي نامزدان احتمالي رياست جمهوري، خط قرمز بودن ملزومات سفره مردم برای دولت در سخنان حسن روحانی، تأکید دوباره آمریکاییها بر گرفتن امتیاز از ایران و بیانیه اخیر دولت بایدن درباره نحوه تعامل آمریکا با کشورهای جهان، از جمله ایران و روسیه و چین در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
سیدعلی خرم، استاد دانشگاه حقوق بینالملل در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان آقای بایدن قرار این نبود! نوشت: مردم ایران تصور میکردند دوران دونالد ترامپ جنایتکار، یک استثنا در تاریخ سیاسی آمریکا بر قاعده بوده است که فرهیختگان کشور شما بهسرعت به جبران آن میپردازند، همچنانکه پیامهایی که در آن دوران از حزب دموکرات آمریکا و تیم قبلی آقای اوباما که شما جزئی از آن بودید، ارسال میشد، حاکی از این بود که در مقابل جنایات دونالد ترامپ مقاومت کنید که این دوران زودگذر است! این دلیلی بود که انتخابات در آمریکا برای مردم ما بسیار جذاب و قابل توجه بود بهترتیبی که از انتخابات ریاستجمهوری در ایران جدیتر گرفته شد چون به سرنوشت تکتک ایرانیها مربوط میشد. همه مردم ایران لحظهشماری میکردند که شما پیروز شوید، میدانید برای چه؟ برای اینکه دوران جنایتبار دونالد ترامپ به پایان برسد و دو کشور ایران و آمریکا راه مصالحه و آشتی و صلح بهجای خصومت را در پیش گیرند. اکنون هم مردم ایران دارند بر روی رفتار و اعمال شما قضاوت میکنند و شما را ادامهدهنده همان سیاستهای زورگویانه دونالد ترامپ میبینند.
مهم نیست شما نقض قول کردهاید یا ضعیفالاراده هستید و به خاطر فشاری که بر شما هست، تسلیم مخالفان شدهاید، صادقانه بگویم این مشکل شماست و برای مردم ایران نتیجه یکی است و هیچ توجیهی را نمیپذیرند. اگر برخی بداخلاقیها و نارضایتیها در ایران نبود، یقین بدانید مردم ایران خود وارد صحنه سیاسی شده و یکپارچه به گلولهای از آتش تبدیل میشدند و برای دفاع از منافع خود، با بدخواهان ایران عزیز برخورد میکردند. جنابعالی هیچ توجیه حقوقی برای شرط و شروط گذاشتن جهت رفع تحریمها و بازگشت به برجام ندارید. طبق اصول مسلم حقوق بینالملل، هرگاه یکی از اعضای یک توافقنامه بینالمللی اقدام به خروج بنماید تا زمانیکه بدون قید و شرط برنگردد و خسارات وارده را جبران ننماید، حق ندارد از جایگاه یک عضو توافقنامه سخن بگوید. مگر بازگشت شما به توافق محیطزیستی پاریس، سریع و بیقید و شرط نبود؟ شما دارید آگاهانه اصول مسلم حقوق بینالملل را به سخره میگیرید درحالیکه ادعای جبران بیخردیها و خرابیهای دوران دونالد ترامپ جنایتکار را دارید و این یک ریاکاری آشکار است. میدانید نتیجه عملی این سیاست چیست؟ رفتار و اعمال شما صرفا تندروی را در ایران تقویت میکند و تب دسترسی به تکنولوژی عالیتر هستهای را بالاتر میبرد. سیاست دونالد ترامپ جنایتکار این بود که با فشارهای حداکثری، از یکسو باعث بدبختی و مصیبت مردم و از سوی دیگر باعث پیشرفت تکنولوژی هستهای در ایران شد. برخلاف تصور واهی ترامپ، هیچ صدمه و تکانی به حکومت جمهوری اسلامی وارد نشد. اسرائیل هم با ترور دانشمندان هستهای ایران و حمله به نیروهای ایرانی در سوریه، به پیشرفت آن تکنولوژی، شتاب بیشتری داد و توجیه عقلانی لازم را در ایران فراهم کرد. جنابعالی دارید همان اشتباه را ادامه میدهید و مایه خوشحالی رادیکالها و کاسبان تحریم در ایران میشوید. خیلی شرمآور است که شما هم همان استدلالهای دونالد ترامپ را تکرار میکنید و تصور مینمایید حداکثر امتیازی که به ایران خواهید داد این است که سیاست «نفت در برابر غذا و دارو» اعمال شود و این برای مردم ایران تحقیرآمیز است. اما به شما قول میدهم در روی این پاشنه نخواهید چرخید و شما دارید فصل جدیدی از خصومت و تنش را به روابط دو کشور اهدا میکنید و جنابعالی مسئول هر اتفاق ناگواری در این زمینه هستید. توصیه میکنم دوباره بهدنبال آزمایش فشار و تحقیر ایران نباشید که نتیجه عکس خواهید گرفت. اگر دقت کنید علت موفقیت دیپلماسی آقای اوباما، شخصیت مساوی فرض کردن برای ایران در مقابل آمریکا و آزاد کردن پولهای ایران بود که متعلق به مردم بوده و در کشورهای دیگر به دستور رئیسجمهور آمریکا بلوکه شده بود. بنابراین بیایید به فصل جدیدی از دوران دوستی به جای دشمنی و همکاری بهجای درگیری بیندیشیم و شما نشان دهید کاملا متفاوت با دونالد ترامپ و مبتکر تلاشهای دیپلماتیک واقعی هستید.
پیمان مولوی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان نقطه ثقل اقتصاد جهان و موقعیت ایران نوشت: در سال ۱۶۰۰ نقطه ثقل اقتصاد جهان در نقطهای در غرب چین و شمال هند بود، آن زمان که تولید ناخالص جهان بیشتر در شرق بود تا غرب (البته شاید تصورش سخت باشد) اما به لحاظ ترکیب جمعیتی، پتانسیلها و توالی جاده ابریشم شاهد این امر بودیم.
در سالهای بعد شاهد بودیم در سدههای بعد نقطه ثقل جهان به سمت غرب حرکت کرد، اوج آن قبل از جنگ جهانی اول و بعد در دوران بعد از جنگ جهانی دوم بود که نقطه ثقل جهان در سال ۱۹۵۰ دقیقا بر روی گرینلند بود و اروپا و آمریکا پیشقراولان رشد اقتصادی بعد از جنگ.
در تمام این دوران ایران در دوران پر فراز و نشیبی قرار داشته است، امروز که با شما صحبت میکنیم اقتصاد جهان مجددا در حال حرکت سریع به سمت شرق است.
در چند بعد این اتفاق در حال روی دادن است که به بررسی آن و تاثیراتش بر روی اقتصاد ایران خواهم پرداخت:
الف. تغییر ماهیت اقتصاد سنتی به دیجیتال در سال ۲۰۰۲ گزارشی مفصل از سازمان همکاری و توسعه منتشر شد تحت عنوان آینده پول The future of Money که در آن به تغییر در روند جهانی و زایش پول های جدید و بستر های تراکنش پرداخته شده بود و امروز ما در عنفوان (بهار) رمز ارزها و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی هستیم.
در تمام این دوران سیاستگذار اقتصاد در ایران همانند بسیاری نه با علم به این موضوع بلکه با فشار جامعه رو به حرکت بوده است و تقریبا بدون برنامه، این روند را می توان فقط در یک فقره بررسی کرد، اقتصاد دیجیتال ایران فقط ۲ درصد (مرکز آمار) تولید ناخالص داخلی را شامل می شود(گزارش وزارت ارتباطات ۴ درصد را اعلام کرده) و این در مقابل چین که بیش از ۳۵ درصد اقتصادش در گذار به اقتصاد دیجیتال موفق بوده رهی بسیار طولانی در پیش دارد. لازم به ذکر است که آمریکا ۲۵ درصد اقتصادش با اقتصاد دیجیتال همساز شده است.
سوال این است در دوران به پایان رسیدن زمان برنامه چشم انداز ما دقیقا در این حوزه در کنار سایر ناکامیها کجا قرار گرفته ایم؟
ب.تغییر ماهیت ساختارها و نهادهای پولی در هفته گذشته نامه ای به تمام پرداخت یاران و فعالان شبکه پرداخت مبنی بر ممنوعیت ارائه خدمات درگاه به صرافی های خبر می داد.
دقیقا زمانی که کل جهان در حال درک رمز ارزها است و نحوه استفاده از آن، بانک تسویه بین المللی و کمیته بازل در حال حرکت به سمت ایجاد استاندارد هایی برای قبول برخی از این رمز ارزها به عنوان دارایی ، در ایران همانند بسیاری از مباحث توسعه ای شاهد عدم شفافیت سیاستگذاران در کل زنجیره ارزش رمز ارزها هستیم.
حتی شاهد کندی بسیار در معرفی ارز دیجیتال بانک مرکزی ایران. اقتصاد جهانی در دوران گذار خود به سمت اقتصاد دیجیتال است و این دوران گذار با سرعت نمایی در حال حرکت است و عدم درک آن این بار ایران را نه چند دهه بلکه بسیار از جهان اطراف دور خواهد کرد.
امیدواریم در سال ۱۴۰۰ که سند چشم انداز ۱۴۰۰ به هیچکدام از دستاوردهایش نرسید شاهد تغییر رویکرد در دیدن جهان اطراف و فرصتهایش باشیم.
سعدالله زارعی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان ما و چشمانداز دوره بایدن به تحلیل بیانیه اخیر دولت جدید آمریکا پرداخت و نوشت: انتشار بیانیه جو بایدن که در رسانهها با عنوان «راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی آمریکا» مطرح گردید، بیانگر فقدان تغییر در سیاستهای آمریکا است. در واقع این بیانیه واجد هیچ نکته جدیدی نبود و باعث سرخوردگی کسانی شد که پس از دونالد ترامپ و حوادث این دوره، انتظار داشتند تغییراتی در رویکردهای آمریکا اتفاق بیفتد. این توقع به خصوص از آنجا که خود آمریکاییها هم به شکست سیاستهای این کشور در ابعاد داخلی و خارجی اذعان داشتند، بیشتر هم شده بود. اما آنچه در بیانیه جو بایدن در عرصه سیاست خارجی آمد، کاملاً با آنچه در دوره ترامپ دنبال شد، انطباق داشت.
در بیانیه بایدن از چین، روسیه و ایران به عنوان دشمنان یا رقبایی که خطرناکند یاد شده و در این بین ایران بیش از روسیه و چین متهم شده که یک چالش مهم علیه منافع آمریکا و شرکاء و متحدان آن است. در این بیانیه بار دیگر از «ائتلاف بینالمللی و منطقهای» علیه ایران صحبت شده و دیگر بار از «اقدامات هوشمند و منظم» در حوزه نظامی سخن به میان آمده است و بر «یک ارتش قوی که با فضای امنیتی هماهنگ باشد برای برتری آمریکا تعیینکننده است» تأکید شده و در عین حال درباره استفاده از نیروی نظامی به یک ملاحظه اشاره میکند: «نیروی نظامی فقط باید زمانی استفاده شود که اهداف و مأموریت، مشخص و قابل دسترسی باشد». در این بیانیه مجدداً به حمایت نظامی از رژیمهای دیکتاتور اشاره شده است؛ «نیروهای مسلح ما برای بازداشتن دشمنان و دفاع از متحدانمان آماده و مجهز باشد». آنچه در بیانیه بایدن درباره افغانستان و یمن آمده هم از همین قبیل است. ادبیات مطرح شده در بیانیه 22 صفحهای جو بایدن نیز هیچ تفاوتی با ادبیات ترامپ، اوباما و بوش ندارد. بنابراین میتوانیم بگوییم بایدن بیانیه داده تا اطمینان بدهد چیزی تغییر نکرده است.
در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد: کاخ سفید میگوید سند موقت برای ابلاغ دیدگاه رئیسجمهور بایدن درباره اینکه «آمریکا چگونه با جهان تعامل خواهد کرد» منتشر شده است. در اینجا کلمه «موقت» لزوماً به این معنا نیست که جو بایدن یا نهادی خاص در آمریکا در آینده متن کاملتری که با این متن «تفاوت» دارد، منتشر خواهد کرد. کلمه موقت برای این در بیانیه بایدن آمده تا پاسخگوی کنگره باشد چرا که صدور بیانیهای که ناظر به «راهبرد» آمریکا در دورهای طولانی است، نیازمند تصویب در کنگره میباشد. پس بایدن اگر هم چیز جدیدی منتشر نماید، از حدود همین بیانیه فراتر نخواهد رفت. بنابراین آنچه در این بیانیه آمده «راهبردهای امنیت ملی آمریکا» به حساب میآیند و تصویر واقعی «آمریکای بایدن» همین است.
این بیانیه در عین حال در بردارنده مفاهیم متعارض هم میباشد. به عنوان مثال در یک جا ایران یک چالش مهم به حساب آمده چرا که به تعبیر بیانیه، متحدان آمریکا در منطقه را تهدید میکند. و بر این اساس میگوید ما برای دفاع از متحدانمان آمادهایم. در جای دیگر میگوید «قدرت نظامی، پاسخ چالشهای این منطقه نیست و ما به شرکای خود چک سفیدی برای پیگیری سیاستهای آنها نمیدهیم.» بر این اساس میتوانیم بگوییم در بیانیه بایدن حرفهای دوپهلو زده شده تا امکان تفسیرهای متفاوت از آن وجود داشته باشد و این، همان شیوهای است که آمریکاییها در گذشته هم از آن استفاده میکردند و این اساساً شگرد شناختهشده آمریکاست. آنچه از این بخش از عبارات بیانیه فهمیده میشود، وجود مشکلات بسیار برای آمریکاست و عدم وجود نسخهای روشن برای آنهاست. در واقع آمریکا حتی پاسخی برای مشکلات خود نیز ندارد چه رسد به اینکه بخواهد محور راهحلهایی برای جهان باشد!