به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه نوزدهم فروردین ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که در صفحات نخست خود موضوع کرونا و قرمز شدن بیشتر مناطق کشور را با تیترهایی همچون چه کسانی در ستاد کرونا افسار ویروس وحشی را رها کردند؟ (کیهان)، «کرونا» از شما به شما نزدیکتر است (اعتماد)، عامل بازگشت روزهای سیاه کرونا توبیخ شود (آفتاب یزد)، ایران قرمز شد (جهان صنعت) و موج وحشی قرمز (خراسان) برجسته کرده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
سید صادق غفوریان طی یادداشتی با عنوان امان از این گل به خودی ترسناک! در شماره امروز خراسان نوشت: از بهمن ماه که زمزمه سفرهای نوروزی و تصمیم گیری برای کم و کیف این سفرها مطرح شد، نهایتا به رویکردی «شُل انگارانه» منجر شد. موج گسترده سفرها و لولیدن در اماکن گردشگری و تفریحی و از سویی رونق نسبی دورهمیها طبیعتا چنین شرایطی را به وجود می آورد. بماند که از هفتهها قبل، وزیر بهداشت و مسئولان بیمارستانهای علوم پزشکی کشور در برابر مسئولان ارشد و مردم به التماس و درخواست افتادند که آی ستاد ملی کرونا سفرها را آزاد نکن و آی مردم «تو را به خدا» سفر نروید. اما این خواهش و تمناها نتیجهای در بر نداشت و دقیقا بر اساس پیش بینی بحران از هفته سوم فروردین دچار این بلا شدیم.
طبق آمار رسمی پلیس در ایام نوروز ۴۱ میلیون خودرو در جادهها تردد داشته اند و نسبت به سال ۹۸ بدون کرونا فقط ۱۶ درصد کاهش داشته است و طبق تحلیل پلیس راهور یعنی سفرها در نوروز ۱۴۰۰ همچون روال همه نوروزها انجام شده است و این یعنی فاجعه آلودگی ویروسی. شاید تعبیر دیروز یک فعال رسانهای که نوشت: «خیز چهارم کرونا گل دقیقه ۹۰ ویروس نیست بلکه گل به خودی ستاد ملی مقابله با کروناست!» مناسبترین تعبیر و تعریف از ما، کرونا و این ستاد است.
توجیه ستاد ملی کرونا، نان بود؟ دوگانه جان یا نان در برابر کرونا، از چالش برانگیزترین موضوعات کرونا در تمام جهان بوده است. اقتصاد کشور ما نیز به تبع آن چه در اقتصاد و معیشت مردم در همه نقاط جهان رخ داده تحت تاثیر شدید قرار گرفته به نحوی که برخی دولتها ناچار به تصمیمات «ویژه» میشوند و با گوشه چشمی به اصل «ایمنی گله ای» (ابتلای همگانی) ممکن است در مواقع خاص، تصمیم خاص اتخاذ کنند. همان طور که از گفته معاون کل وزیر بهداشت، ستاد ملی کرونا نیز رویکرد اقتصادی و رونق گردشگری در ایام نوروز را بر رویکرد قرنطینه و اعمال محدودیتها ترجیح داده است: «در ستاد ملی کرونا و هیئت دولت، وزن دهی به کرونا و سایر موضوعات از جمله اقتصاد و گردشگری متفاوت بود. ما در وزارت بهداشت تاکید داشتیم با لغو سفرهای نوروزی از فرصت طلایی عید و تعطیلات، برای خاموش کردن شعلههای کوچک کرونا استفاده کنیم، اما با آن موافقت نشد.»
به هر روی امروز با این رویکرد، دچار موج سهمگین کرونا شده ایم و شاید باید به مسئولان ستاد و مقامات اجرایی و تصمیم گیری کشور این طور بگوییم که: حالا خودتان بیایید این وضع اسفناک را جمع و جور کنید! آیا میتوانید؟ بعید میدانم...
امروز کشور همسایه ما در شرایطی که طبق اذعان خودشان، در هیچ مرحلهای از تولید واکسن نیستند، حدود یک چهارم جمعیت خود را واکسینه کرده است. در زمانی که ما در پیچ و خم تحریم و تمسخر واکسنهای روسی و چینی بودیم، این کشور همسایه با قدرت تمام واکسن مورد نیاز را خریداری و وارد کرده است. بی شک نمیخواهیم دستاورد بزرگ دانشمندان مان در به ثمر رساندن دست کم چهار واکسن ایرانی را نادیده انگاریم، اما مسئولان باید بپذیرند که در بخش خرید و واردات واکسن از کشورهای همپیمان کم کاری کرده اند. هر چند بحث اقبال به واکسنهای روسی و چینی هم با تاخیر در جهان آغاز شد، اما باید پیش بینی خرید سریع از این کشورها هم انجام میشد. در عین حال بخش دیگری از واکسنهای زیر مجموعه کواکس متاسفانه گرفتار بدعهدی طرفهای قرارداد همچون کشور هند شد و البته وجود موانع ظالمانه تحریم برای انتقال پول خرید واکسن از سبد سازمان بهداشت جهانی نیز باعث شد تا امروز دستمان از واکسنهای کواکس کوتاه باشد.
با این همه امیدواریم با تدابیر درست و دقیق و صبوری و توجه بیشتر مردم در رعایت پروتکل ها، موج چهارم را با کمترین آسیب پشت سر بگذاریم که اطمینان داریم موسم واکسن ایرانی نزدیک است.
بیقراری در قرارگاه مرغ!
محمدرضا ستوده طی یادداشتی با عنوان بیقراری در قرارگاه مرغ! در شماره امروز جهان صنعت نوشت: دولت تدبیر و امید در واپسین ماههای حکمرانی خود، آخرین برگهای تدبیر خود را نیز یکی پس از دیگری رو میکند. عقلا و بزرگان قرارگاه مرغ تصمیم گرفتهاند بساط خرد کردن و بستهبندی مرغ را جمع کنند و تمام مرغهای کشور را به شکل درسته عرضه کنند. از لحظهای که این خبر منتشر شده، تمام مردم جهان به این فکر میکنند که این کار چه سودی میتواند داشته باشد؟! آیا دلیل گران شدن قیمت مرغ، تکهتکه کردن مرغها بود؟ آیا کامل بودن مرغها و بستهبندی نشدن آنها تاثیری در کاهش تقاضا یا افزایش عرضه خواهد داشت؟
با این تصمیم تا این لحظه ۲۵ هزار کارگر فعال در این حوزه بیکار شدهاند و به جمعیت میلیونی بیکاران کشور پیوستهاند. با این اوصاف مردم ایران دوباره بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفتهاند؛ کاهش احتمالی قیمت تمام شده مرغ یا بیکار شدن ۲۵ هزار هممیهن!
فرضیه دیگری که این روزها دهان به دهان میچرخد این است که دولت عمدا کاری کرده تا مردم برای خرید صف بکشند و از این صفها فیلم بگیرند و این فیلمها را به جای صفهای رایگیری در روز انتخابات پخش کنند، زیرا در تصاویر آرشیوی سالهای قبل مردم ماسک ندارند و در حال حاضر قابل استفاده نیستند. فرضیه دیگری هم هست مبنی بر اینکه هر کس در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند، بعد از انداختن رای در صندوق بلافاصله دو عدد مرغ کامل در همان حوزه رایگیری به او اهدا خواهد شد.
خبر دیگری هم که منابع آگاه در قرارگاه مرغ آن را اعلام کردهاند این است که ۵۰ دستگاه لودر در حال گودبرداری برای احداث ۵۰ مرغداری جدید در سراسر کشور هستند. در ابتدا نیز قرار بود همه آن ۵۰ دستگاه نیز توسط مهندسان داخلی تولید شود که با مخالفت شرکت واردکننده لودر چینی این تصمیم لغو شد!
رضا نصری حقوقدان بینالمللی در بخشی از یادداشتی با عنوان چالشهای برجام در سه صحنه در روزنامه ایران نوشت: ســــهشـــنبه در ویـــن اتفاق مثبتی رخ داد. سرانجام، دو ماه پس از روی کار آمدن دولت بایدن، ایران و امریکا از فاز «دعوای لفظی» و «دعوت به ژستهای نمادین» گذر کردند و فاز «اقدامات عملی» را کلید زدند. یعنی در عمل (و نه در فضای رسانهای)، هدف غایی طرفین - که بازگشت به برجام و لغو تحریمهاست - رسمیت پیدا کرد و در راستای تحقق آن کارگروههایی نیز تعیین شد تا نقشه راه دقیق و چگونگی اجرای آن روشن شود. حال، بناست در دیدار بعدی کمیسیون مشترک در وین - که روز جمعه صورت خواهد گرفت - محصول رایزنی کارگروههای ویژه به بحث گذاشته و تصمیماتی در این راستا در سطوح بالاتر اتخاذ شود. صرف آغاز این روند مثبت و سازنده یک گام بسیار مهم رو به جلوست و قطعاً - تا رسیدن به هدف - تأثیرات مثبت خود را نشان خواهد داد. اما تحقق هدف همچنان با چند چالش در سه صحنه واشنگتن، تهران و منطقه روبهروست که نیاز به تدبیر و مدیریت دارد:
۱) چالش نخست مربوط به مانعتراشیهای مخالفان برجام و لابیهای پر نفوذ آنها در واشنگتن برای دولت بایدن است. به طور مشخصتر، تندروهای واشنگتن قصد دارند دستکم از دو طریق دولت بایدن را - از لحاظ سیاسی و حقوقی - تحت فشار بگذارند تا در اجرای نقشه راه ناکام بماند. در واقع، آنها ابتدا بنا دارند از لغو آن دسته از «تحریمهای هستهای» که در زمان ترامپ با برچسب «تحریمهای تروریستی» بازتعریف شد جلوگیری کنند و برای ممانعت از برچیده شدن آنها برای بایدن هزینه سیاسی و حیثیتی ایجاد نمایند.
این تحریمها، تحریمهایی است که در دولت ترامپ دقیقاً بهمنظور «سختتر کردن کار دولت بعدی» تغییر برچسب داده شد تا - به زعم آن - از زیر چتر برجام خارج شوند. حال، دولت بایدن باید تلاش کند به افکار عمومی و کنگره نشان دهد این تحریمها ارتباطی با اتهام واهی «حمایت از تروریسم» ندارد و این تغییر برچسبها نیز - نه به منظور مبارزه ادعایی با تروریسم - که با هدف کارشکنی و تلهگذاری برای دولت او صورت گرفته است. طبیعتاً، اثبات این امر در فضای سیاسی و رسانهای واشنگتن کار آسانی نخواهد بود.
۲ - چالش دوم مربوط به تشدید بدبینیها، مانعتراشیها و فضای سیاسی در تهران است. اول اینکه محتمل است با اُفت و خیزهای سیاسی در واشنگتن، طیفی از تصمیمگیران ارشد در ایران دچار بدبینی مضاعف نسبت به نیت واقعی بایدن و سرخوردگی نسبت به لغو تحریمها گردند و متناسب با این نگاه اقداماتی نیز انجام دهند که فرایند دیپلماتیک را از ریل خارج نماید. چه بسا با شروع و تطویل کشمکش میان دولت بایدن و تندروهای واشنگتن، عدهای در تهران این نزاع را - که یک نزاع واقعی است - کمافیسابق به یک «جنگ زرگری»، «تکنیک وقتکشی» یا یک «بازی پلیس خوب، پلیس بد» تفسیر کنند و بالطبع دولت و سازمان انرژی هستهای را نیز از ادامهٔ همکاری منع نمایند. از طرفی دیگر، از آنجا که شرط و سیاست کلی نظام برای بازگشت ایران به تعهدات برجامی خود «راستیآزمایی لغو تحریم» هاست، احتمال دارد کارشکنیها و سنگاندازیهای تندروهای واشنگتن و تلآویو در این حوزه، منجر به انصراف تهران از برداشتن گامهای بعدی گردد. طبیعتاً، فضای انتخاباتی و رقابتهای جناحی مختص به آن نیز به تلطیف فضای سیاسی داخل کشور، همافزایی بین مجلس و دولت و در نهایت باز گذاشتن دست وزارت خارجه برای مبادرت به ابتکارات دیپلماتیک لازم نیز کمکی نخواهد کرد!
۳ - چالش سوم مربوط به تحرکات و کارشکنی رژیمهای متخاصم منطقه است که نسبت به احتمال فروکش تنش میان تهران و واشنگتن از هماکنون بشدت نگران شدهاند و در این راستا ممکن است به هر ماجراجویی ناپسندی روی بیاورند تا مسیر دیپلماسی را منحرف سازند. فراموش نکنیم مسألهٔٔ اسرائیل و سایر رژیمهای متخاصم منطقه - برخلاف ادعایی که دارند - صرفاً «یکطرفه بودن» برجام به سود ایران نیست. مسألهٔ اصلی آنها این است که اولاً ایران از زیر فشار تحریم خارج شود و مؤلفهٔ «قدرت اقتصادی» نیز به سایر مؤلفههای قدرت آن اضافه گردد؛ و از آن مهمتر، بیم اصلی آنها از این است که از این پس «حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات» میان تهران و واشنگتن به یک رسم و عادت رایج تبدیل شود و این رقابت فرسایشی - که چند دهه و میلیاردها دلار برای استمرار آن سرمایهگذاری کردهاند - سرانجام پایان یابد! به عبارت دیگر، آنها هراس دارند به جای اینکه منابع ایران معطوف به مهار فشارها و نزاع فرسایشی با امریکا و غرب شود، تهران و واشنگتن - بعد از چهل سال تنش - به نوعی «سیاست دِتانت» (کاهش تنش) روی بیاورند و این وضعیت موجب بالندگی و ارتقای جایگاه راهبردی ایران در منطقه گردد. در واقع، این رژیمهای متخاصم ترکیبِ سیاست کاهش تنش با غرب، تحکیم روابط با همسایگان و انعقاد همکاریهای راهبری ایران با شرق را بزرگترین خطر برای مقاصد توسعهطلبانه، ایدئولوژیک و متجاوزانهٔ خود میدانند؛ و به همین خاطر، از استفاده از هیچ ابزاری برای ممانعت از تحقق آن - که با بازگشت امریکا به برجام عنصری مهمی از آن محقق خواهد شد - ابایی نخواهند داشت. طبیعتاً، در این راستا تحریک قوای مسلح ایران و گزینهٔ نظامی را نیز مد نظر دارند.
حال، باید دید عقلای واشنگتن و قوهٔ مدبرهٔ نظام در ایران چگونه از گردنهٔ این چالشها در سه صحنهٔ واشنگتن، تهران و منطقه عبور خواهند کرد.