به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۷ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که محکومیت جهانی جنایت بیمارستان غزه، میوه تسلیحاتی برجام، دنیا در مقابل سه فاجعه و آثار حذف شورای رقابت در تعیین قیمت در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
هادی محمدی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با تیتر دو سناریوی سفر بایدن به اسرائیل نوشت: رژیم صهیونیستی در تمام دهههای گذشته همه قوانین بینالمللی و مؤسسات بینالمللی را پایمال نموده و به سخره گرفته است و تمام این جنایات را در سایه حمایتهای امریکا و غرب و سکوت سازمانهای بینالمللی به اجرا گذاشته است. طی کمتر از دو هفته از آغاز عملیات طوفانالاقصی که توسط مقاومت در غزه، شاهد اقدامات جنایتکارانه و ضدبشری این رژیم علیه مردم عادی غزه بودیم و بهجز مردم، مؤسسات بینالمللی، امدادگران، مراکز پزشکی و هرآنچه را میتوانست حیات عادی مردم غزه را با تهدید مواجه کند، به اجرا گذاشت. بازتاب این رفتار غیرعادی که همواره از مواجهه با مقاومت فلسطینی یا مقاومت لبنانی و منطقه در هراس آشکار بهسر میبرد و فرار کرده، افکار عمومی جهانی و حتی سازشکاران دستنشانده عربی و اسلامی یا دولتها و کشورها را برانگیخت و به اعتراض گسترده و بیسابقه کشاند. امریکا و بایدن از همان روز اول با ارسال ناو و تسلیحات گسترده و ویرانگر در کنار اسرائیل و حکومت نتانیاهو و شکست دیپلماسی وزیر خارجهاش بلینکن ایستاد که برای رایزنی یک طرح خطرناک به منطقه آمده بود تا با تخلیه مردم غزه به صحرای سینا، پیروزی نتانیاهو در عملیات زمینی را مقدمهسازی کند. بایدن که در کارنامه سیاست خارجیاش هیچ دستاوردی برای انتخابات ریاستی امریکا ندارد، نمیتوانست، در کنار شکست موجودیتی اسرائیل در مقابل مقاومت غزه که لابیهای صهیونیستها را به تحرک وا داشته ساکت بماند و نقش ژاندارم جهانی خود را از دست بدهد؛ لذا با تمامی درخواستهای بینالمللی و پیشنویس ارائهشده ازسوی روسیه و دیگر کشورها به شورای امنیت سازمان ملل مخالفت کرد تا از ظرفیتهای آن به نفع کاخ سفید استفاده کند. در چنین شرایطی که رژیم صهیونیستی به اعتراف مقامات اسرائیلی یا مراکز معتبر غربی، شکست بیسابقهای از مقاومت دریافت کرده، بایدن به تلآویو آمده که سؤال اساسی این است که با کدام هدف، این سفر را دنبال میکند؟
از شواهد و قرائن گوناگون دو گمانه و هدف میتواند در دستور کار سفر باشد. اینکه در استقبال بایدن فجیعترین جنایت نتانیاهو در بیمارستان معمدانی و کلیسای معمدانی در جنب آن موجب شهادت صدها زن و کودک و مجروح شدن مردم عادی میشود، در فرهنگ تلمودی و صهیونیستی کاملاً معنادار است و میتواند با اهداف سفر بایدن مرتبط باشد. گمانه اول اینگونه است که رژیم صهیونیستی که از عملیات زمینی در غزه به دلایل زیادی هراسناک و ناتوان است، وسیعترین و وحشیانهترین جنایت ضدبشری را به اجرا بگذارد و بایدن بهعنوان ناجی به منطقه وارد شود و مدل و قواره پایان درگیری و توقف جنگ را دیکته کند. یعنی ضمن اعلام حمایت رسمی و علنی و تکرار آن از اسرائیل، با همراهی چند کشور و دولت دستنشانده، راهبرد صفر کردن پیروزی مقاومت را از طریق معادله آزادی تمامی اسرای صهیونیست در ازای توقف جنگ و ارسال کمک بشردوستانه به غزه را به اجرا بگذارد. بدین گونه امتیاز نقشآفرینی را در کارنامه انتخاباتی و جلب نظر لابی صهیونیسم بینالملل را حاصل و سرافکندگی شکست نتانیاهو را جبران میکند و ناجی منطقهای هم خواهد بود.
در گمانه دوم، که برخی قرائن در برنامهریزی نتانیاهو و استمرار بمبارانهای تعمدی برای کشتار مردم در غزه آشکار است، بایدن نیز برای تأکید بر حمایت جدیتر به اسرائیل آمده تا بر گامهای جنایتکارانه و شدیدتر وی صحه بگذارد و خط و نشان بیشتری برای جلوگیری از مداخله مقاومت منطقهای در درگیری رژیم صهیونیستی با مقاومت غزه، از خود نشان دهد. تا بدینگونه، رضایت لابی صهیونیستی در انتخابات را کسب نماید و مجوز جنایت وسیعتر در غزه را به نتانیاهو بدهد.
پارامترهای زیادی در عرصه جهانی مانند افکار عمومی، بیتابی مقاومت منطقهای و مردم جهان برای مقابله با رژیم صهیونیستی و اعتراض کشورهای جهان و حتی اروپایی و سازمان ملل به فجایع بیمارستان معمدانی و دیگر صحنههای دلخراش در غزه علیه مردم، گمانه دوم را ضعیف میکند و گمانه اول که هزینه کمتر و امتیاز بیشتری برای رژیم صهیونیستی و بایدن در بر دارد، قوی نشان میدهد. اگرچه بایدن برای سناریوی اول نیز با مشکل سران عربی سازشکار روبهرو است، ولی در هر ساعت و روزهای آینده، غافلگیریهای دیگری میتواند آمال بایدن و نتانیاهو را نقش بر آب کند.
داود حشمتی طی یادداشتی در شماره امروز هم میهن با عنوان روز صفر انتخابات برای اصلاح طلبان نوشت: از امروز ثبتنام کاندیداهای انتخابات مجلس آغاز میشود. بهطور طبیعی، جریان اصولگرا با حداکثر توان در این مرحله به ستادهای ثبتنام هجوم میبرند. هیچکس نیست که خودش را شایسته رسیدن به صندلی پارلمان نداند. از سوی دیگر، اطمینان دارند که هیچ مشکلی از ناحیه شورای نگهبان و دریافت تایید صلاحیتشان برای انتخابات به وجود نخواهد آمد.
معادله، اما در طرف دیگر متفاوت است. جبهه اصلاحات در مرحله پیشثبتنام اعلام کرد که «هیچ توصیهای در زمینه ثبتنام به کاندیداها ندارد». این روند احتمالاً در مرحله ثبتنام نهایی هم به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد. حدبالای اتفاقی که ممکن است شاهد آن باشیم، توصیهای خواهد بود به اینکه «کسانی که در مراحل پیشثبتنام از فیلتر اولیه عبور کردند، ثبتنام نهایی خود را انجام دهند». اما همه چیز برای سیاستورزی اصلاحطلبان در انتخابات از روز اعلام اسامی کاندیداها آغاز خواهد شد، نه امروز.
تلاش برای اینکه با هیزم اصلاحطلبان انتخابات را از حالا گرم کنند، تلاشی بیحاصل است. تجربه به اصلاحطلبان ثابت کرده تا زمانی که اسامی تاییدصلاحیتها مشخص نشده، هر نوع فعالیتی نه تنها کمکی به انتخابات نمیکند بلکه بر ضد آن نیز عمل خواهد کرد. مسئله تازه از روز اعلام اسامی تاییدصلاحیتها (که چند ماه بعد خواهد بود)، آغاز میشود. شاید برخی معتقد باشند که این یادداشت را باید در آن روز مینوشتیم نه امروز. اما باور من این است که از حالا باید در مورد آن روز حرف زد، گفتگو کرد و آنقدر گفتگو کرد تا یک «تصویر و تصمیم مشترک» میان اکثریت نیروهای اصلاحطلب شکل بگیرد. در صورتی که گفتگو را زودتر آغاز نکنیم در نهایت موضوع به تصمیم روز آخر محول شود، این تصمیم (هرچه که میخواهد باشد) بیش از آنکه اتحاد اصلاحطلبان را ایجاد کند، موجبات دوری و افتراق را فراهم میکند.
مقدمه دوم این است که پیشبینی کنیم در روز اعلام اسامی نهایی چه کسانی احتمالاً تاییدصلاحیت خواهند شد؟
دراینباره هم احتمالاً اتفاقنظر وجود دارد که افراد نام و نشاندار اصلاحطلب حتی اگر ثبتنام کرده باشند، بعید است تاییدصلاحیت شوند. همانطور که بخش مهمی از نمایندگان لیست امید برای انتخابات سال ۱۳۹۸ تاییدصلاحیت نشدند، طبیعتاً بخشی از کاندیداهای سال ۱۳۹۸ هم برای سال ۱۴۰۲ تاییدصلاحیت نمیشوند. تجربه ثابت کرده که دایره و دامنه در حال تنگتر شدن است، نه باز شدن. پروژه این نیست که با بازتر کردن فضا نهادهای کارآمد ساخته شود، بلکه پروژه «یکدستسازی» همچنان با قدرت درحال پیشروی است. در این شرایط، احتمالاً میتوان حدس زد بخش محدودی از افراد ناشناس که با یک واسطه به اصلاحطلبان مربوط میشوند یا بخشی از پایوران دولت حسن روحانی، در انتخابات تاییدصلاحیت شوند. از جریان معتدل اصولگرا هم احتمالاً بخشی از کسانی که در سالهای مجلس هشتم تا دهم با علی لاریجانی فعالیت میکردند، تاییدصلاحیت خواهند شد. البته، کسانی که احتمال رایآوری آنها در حوزههایی که ثبتنام میکنند، قطعی نباشد.
برای اصلاحطلبان «روز صفر انتخابات» همان روز اعلام اسامی نهایی نامزدهایی است که توانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. در این روز صفر احتمالا در شهرستانها با اختلافات زیادی برای حضور در انتخابات روبهرو نباشیم. بررسی وضعیت شهرستانها بحث مفصلی است که بخش مهمی از آن را باید با فرهنگهای هر منطقه ارزیابی کرد و سنجید. به عبارت روشنتر، در شهرستانهای کوچک انتخابات محلی است و انتخابات در همه حوزههای سراسر کشور انتخاباتی «سیاسی» نخواهد بود؛ لذا رقابت بر سر نقاطی است که در آنها انتخابات «سیاسی» تلقی میشود. در میان این حوزهها نیز «تهران» شاخص اصلی است. ۳۰ نماینده تهران به اضافه شهرهایی مانند «مشهد، اصفهان، شیراز، کرج، قزوین و چند کرسی از برخی کلانشهرها» بار اصلی سیاسی بودن انتخابات را بردوش خواهند کشید؛ لذا با این شرایط که برای روز صفر انتخابات در نظر گرفته میشود سوال اصلیای که مطرح میشود، این است که آیا اصلاحطلبان باید بار دیگر انتخابات نیابتی را در دستور کار قرار دهند یا نه؟ در بخش دوم این نوشتار «انتخابات نیابتی» را واکاوی و روشهای آن را بررسی خواهیم کرد.
فاطمه راکعی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: «بالا میروم از پُشتهای که با سنگ هشتهای چقدر صبح نزدیک است...» روزگار عجیبی است، روزگاری که در آن همه رخدادهای باور نکردنی، باورپذیر میشوند و همه جنایات امکانپذیر. رژیمی بیتفاوت به همه قواعد انسانی، بمب بر سر زنان و کودکانی میریزد که به کنج بیمارستانی خزیدهاند تا از گزند آتش و خون و درد جنگ و نامردمی در امان بمانند. اما غاصبان همان بیمارستان را نشانه میگیرند و بعد... فاجعه است که شکل میگیرد. آدمیزاد، موجود غریبی است؛ وجودی که توان رسیدن به رفیعترین قلل انسانی را دارد؛ در عین حال هم میتواند به مخوفترین درههای جنایات نزول کند. اما کودکان در همه دنیا، نمادهای صلح و دوستی و همزیستی مسالمتآمیز به شمار میروند. حتی بسیاری از جانیان بالفطره و آدمکشان هم زمانی که نوبت به رویارویی با کودکان میرسد، دست و دلشان میلرزد، اخمهایشان را باز میکنند و بچهها را با لبخندی میهمان میکنند، حتی آدمکشان هم خطوط قرمزی دارند و کودکان و زنان از مهمترین خطوط قرمز بسیاری از تبهکاران هستند. حاضر نیستند رو به سوی کودکی اخم درهم کنند، چه برسد که بخواهند ماشه اسلحهای را علیه آنها بچکانند یا دور از جان آدمیت، فرمان بمباران به بیمارستانی را بدهند که زنان و کودکان در آن پناه گرفتهاند.
اما همه این «نشدن»ها، زمانی که با یک رژیم جنایتکار و غاصب سر و کار داشته باشیم به «شدن»ها تبدیل و رنگ واقعیت به خود میگیرند. وقتی فرمانهای مرگ صادر و ماشهها چکانده شدند، تراژدیها سر بر میآورند، فریادها به آسمان بلند میشود و کودکان و زنان و... به خاک و خون کشیده میشوند. چه آرزوهایی که با بمباران بیمارستان المعمدی غزه بر باد رفتند، چه لبخندهایی که خشکیدند و چه فرداهایی که از میان رفتند. اسراییل به هر بهانهای که این فاجعه را شکل داده باشد، جنایت جنگی کرده است. کودکانی که باید دست آنها را گرفت و به کرانههای فردا رساند، دیگر رنگ فردا را نخواهند دید. رژیم صهیونیستی باید پاسخگوی این رفتار شنیع خود باشد و خواهد بود. براساس کنوانسیونهای جهانی ازجمله کنوانسیون ژنو و پروتکلهای الحاقی آن امنیت و جان کودکان، زنان، پیرمردان و پیرزنان، بیماران و... حتی در محیطهای جنگی هم باید محترم شمرده شود.
اما در غیاب نهادهای ناظر و با همراهی قدرتهای جهانی اسراییل دست به جنایاتی میزند که تا همیشه تاریخ در ذهن فرزندان آدم باقی میماند. این درحالی است که اساسا جنگ در قرن ۲۱ قابل قبول نیست؛ در قرنی که ابزارهای نوین ارتباطی به عالیترین کیفیت رسیده و آدمی میتواند فاصله دو سوی کره زمین را به فشردن یک دکمه طی کند، جنگ و خونریزی و بمباران هیچ محلی از اعراب ندارد، چه برسد به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان و بیمارانی که از ترس در بیمارستان پناه گرفتهاند تا شاید از گزند خشم و کینه صهیونیستها در امان بمانند. اما من همچنان «بالا میروم از پُشتهای که با سنگ هشتهای چقدر صبح نزدیک است... .»