زن جوان وقتي ديد که با شوهرش اختلاف فرهنگي دارد به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
به گزارش مردم سالاری، چندي پيش زن جوان با مراجعه به شعبه 268 دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضي گفت: من و شوهرم با هم اختلاف فرهنگي داريم. وقتي پوريا به خواستگاري ام آمد خانواده‌ام مخالف بودند و مي‌گفتند ما اصلا شبيه هم نيستم و اختلاف فرهنگي داريم.
وي ادامه داد: من تحصيلكرده بودم و پدر و مادرم همين طور اما پوريا يك خانواده معمولي داشتند و پدرش قصاب بود. مادرم مي‌گفت نمي‌توانم در اين خانواده خوشبخت بشوم اما من واقعا عاشق پوريا بودم و نمي‌توانستم بدون او زندگي كنم براي همين پا روي همه چيز گذاشتم و به اوجواب مثبت دادم اما وقتي زير يك سقف رفتيم همه چيز تغيير كرد.
زن جوان افزود: او هر وقت در ميهماني‌هاي خانوادگي ما مي‌آمد آبروي مرا مي‌برد حرف‌هاي نامربوط مي‌زد تا جايي كه من از خجالتم رفت و آمد با فاميلم را قطع كردم. مدتي افسرده شده بودم حتي خجالت مي‌كشيدم به پدر و مادرم حرفي بزنم. در آن موقع به ياد حرف‌هاي پدر و مادرم افتادم و فهميدم كه آنها دلسوز من بودند و از من مي‌خواستند كه عاقلانه ازدواج كنم و از روي احساس تصميم نگيرم.
وي گفت: اما من اشتباه كردم و خيلي پشيمانم. پوريا و خانواده‌اش خيلي سطح پايين هستند چند وقت پيش به خانه پدرشوهرم رفته بوديم كه بر سر موضوعي با هم جر بحث كرديم او ناگهان شروع به فحاشي كرد و من واقعا ترسيده بودم. ديگر نمي‌توانم در كنار اين مرد زندگي كنم و مي‌خواهم به خانه پدر و مادرم بگردم.دلم براي آرامش اون روزها تنگ شده است.
پس از حرف‌هاي اين زن قاضي شوهر وي را به دادگاه احضار کرد.
اختلاف فرهنگی واقعا مسئله مهمی است . ای کاش قبل از ازدواج به حرف پدر و مادرش گوش می کرد . دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند باید از لحاظ اعتقادات مذهبی ، فرهنگی ، خانوادگی ، از لحاظ اقتصادی و روش زندگی ، از لحاظ خصوصیات روانی ( درونگرا و یا برونگرا ) و علایق و سلایق با هم شباهت داشته باشند و قبل از ازدواج کاملا این مسائل مشخص است . 
دلت خیلی پره نه ؟