«هاوارد وینچستر هاکس / Howard Winchester Hawks» کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس شهیر آمریکایی، دوران طلایی هالیوود و از جمله کارگردانان مؤلف است. هاوارد هاکس تا پیش از گرایش به سینما در جنگ جهانی اول خلبان بود و از ۱۹۱۹ به عنوان دستیار صحنه در کمپانی «مریپیکفورد»، کار سینما را آغاز کرد. بین سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۵ به تدوین گری فیلم، سپس فیلم نامهنویسی و سرانجام دستیار کارگردانی ارتقا یافت.
به گزارش «تابناک»، در این مرحله کمپانی مریپیکفورد را ترک کرد و به عنوان کارگردان قراردادی به کمپانی «فاکس فیلم کژپوریشن» پیوست. در آنجا هفت فیلم صامت ساخت. پس از پیدایش صدا بود که هاکس اعتباری یافت و توانست قراردادهای درازمدتی با استودیوها ببندد. او تا سال ۱۹۷۰ حدود ۵۰ فیلم را کارگردانی کرد. هاوارد هاکس سال ۱۹۷۷ در کالیفرنیا درگذشت.
سینمای هاکس سینمای قصهگوست، سینمایی برای سینما. هاکس فیلم میسازد که قصهاش را به بهترین نحو و سینماییترین شکل ممکن با بهترین و قابل قبولترین بازیها بیان کند و به گفته خودش اگر مطمئن نباشد که از عهده گفتن و ساختن قصه فیلم به خوبی برخواهد آمد، فیلم را نخواهد ساخت! شاخص این تفکر در سینما بیشک هیچکاک است که در حقیقت سازنده معبدی برای ستایش سینماست و کسانی چون هاکس و جان فورد را نیز در معبد خود گنجانده است.
هاکس اول قصه را میخواند و تصور میکند و باز مینویسد. این اولین پله است که او در تمام جرئیات قصه روی کاغذ با وسواس پیاده میکند و با خیال آسوده آن را برای پله دوم ـ که پیاده کردن قصه در صحنه است ـ پیش میبرد. در پله دوم سینما جان میگیرد. بازیها با دقت و وسواس تمام تصحیح میشوند. دکوپاژی که فیلمنامه طلب میکند با ظرافت و تیزبینی انجام میشود و بعد نور، صدا، دوربین، حرکت... .
در سینمای هاکس استفاده از هر نمایی، مفهوم خاصی دارد. شاید تماشاچی، دانش دقیقی از مفاهیم مستفاد از هر نما نداشته باشد، ولی این شیوه گزینش نماها در ناخودآگاه تماشاچی اثر میکند.
با این حال، دو پله اول یعنی قصه فیلمنامه و بازیها هنوز هم نقش اصلی را در سینمای هاکس بازی میکنند. هاکس سالها با بهترین فیلمنامهنویسان زمان خودش کار کرد و پنجاه اثری که از خود بر جای گذاشت، حاصل همکاری با نویسندگانی چون بیلی وایلدر، چارلز براکت، بن هکت، ویلیام فاکنر، چارلز مکآرتو، جولز فرتمن، دادلی نیکولز، چارلز لدرر، بوردن چیس، ناتالی جانسن، لی براکت و... بود.
«هاوکس» بازمانده نسل دورانی طلایی بود که برایشان سینما فقط سینما بود، حرکت، هیجان و مضمون و از لحظههای خالی هیچ خبری نبود. او ستایشگر افسانهها و قهرمانهاست و تماشای آثار وی ضیافتی برای دیدگان آشنا به ارزش های سینمایی است.
«هاوارد هاوکس» با این هدف سالها فیلم ساخت، بیآنکه تنزلی در آثارش دیده شود. این فیلمساز بزرگ هرگز خود را وابسته به شیوهای انحصاری نکرد و در مجموعه آثارش ژانرهای کمدی، وسترن، جنایی و پلیسی را تجربه کرد. هر یک از این آثار را نیز در نهایت ایجاز، لطافت و زیبایی و تسلط بر امکانات سینما و تطبیق با ذوق فردیاش ساخت.
«گروهبان یورک / Sergeant York» محصول سال ۱۹۴۱، یکی از مهمترین آثار کارنامه هاوارد هاوکس به شمار میرود که این کارگردان بر اساس فیلم نامهای از ایبم فینکل، هاری چندلی، هوارد کوچ و جان هیوستن و برمبنای کتابهای خاطرات جنگ گروهبان یورک و گروهبان یورک و مردم او نوشته سام ک. کاوان و کتابی نوشته تام اسکیهیل ساخت.
در این اثر ۱۳۴ دقیقهای که گاری کوپر، والتر برنان، جون لسلی، جرج توبایاس، وارد باند، نوآ ببری جونیر، مارگارت ویچرلی، جون لاکهارت و دیکیموز برابر دوربین سال پالیتو و آرتور ادسن نقش آفرینی کردند.
«آلوین یورک» (کوپر) که زندگی مادر، خواهر و برادرش را تأمین میکند، در رویای خرید قطعه زمینی حاصلخیر و ازدواج با «گریسی ویلیامز» (لسلی) است. با شرکت آمریکا در جنگ جهانی اول، ابتدا «آلوین» با اعتقاد به حرام بودن جنگ به صف مخالفان آن میپیوندد، اما پس از مدتی باورهایش را عوض میکند، به جبهه اروپا میرود و در نبردی، به تنهایی ۲۰ سرباز آلمانی را میکشد و ۱۳۲ اسیر میگیرد... .
«یورک» که آمیزهای از دو شخصیت آمریکایی عوام و ایدهآلیست سادهلوح است، در وجود کوپر کاملاً تجسم مییابد. بخش نخست فیلم ـ که فیلمبرداری بسیار درخشانی دارد (کار پالیتو) ـ جلوههای زندگی روستایی را در گوشهای از ایالت تنسی به تصویر میکشد و توصیفی درست و باورپذیر از شخصیتها به دست میدهد، که بهترین نمود آن در رابطه عاطفی میان «یورک» و مادرش است.
اما در بخش دوم، که «یورک» به جنگ میرود و قهرمان ملی میشود، فیلم توازن و ریتم خود را از دست میدهد و ابزار وطنپرستیهای او اغراقآمیز و مسخره مینماید. در این بخش، فقط کوپر ادامه تماشای فیلم را ممکن میسازد.
هم اکنون به تماشای خلاصهای از این فیلم در «تابناک» بنشینید.