به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز شنبه چهارم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که عضویت ایران در بریکس و بازتاب آن، توافق تهران و واشنگتن با دیپلماسی پنهان، لزوم اعمال اقتدار در حل مناقشه آبی ایران و افغانستان و تاوان خیانت پریگوژن و روایت باقری از روند آزادسازی ارزها در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
عبدالناصر همتی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد نوشت: نظر به سياستهاي سلطهگرانه امريكا و تحريمهاي طولانيمدت عليه اقتصاد ايران، عضويت كشورمان در بريكس از اهميت برخوردار است و خبري مثبت و يك سياست راهبردي مفيد است. البته اين نكته را هم بايد توجه كرد كه تشكيل پيمانهاي منطقهاي و چندجانبه نظير بريكس، اقدامي است توسط برخي كشورهاي نوظهور، عمدتا براي به چالش كشيدن توسعه نفوذ غرب و نيز در چارچوب تلاش برخي آنها براي دستيابي به بازارهاي باثبات براي كالاهاي خود و كنترل نظم اقتصادي موجود جهاني. بدون شك، صحبت در مورد ارز جديد بريكس به خودي خود يك شاخص مهم از تمايل بسياري از كشورها براي تنوع بخشيدن به دلار است. البته يك نظم جديد اقتصادي جهاني از ارز جديد بريكس يا دلارزدايي يك شبه پديدار نخواهد شد. عليرغم موانعي كه بر سر راه دلارزدايي وجود دارد، عزم گروه بريكس براي اقدام نبايد ناديده گرفته شود. از آنجايي كه ۵ كشور جديد ازجمله ايران به بريكس خواهند پيوست، اين گروه احتمالا برنامه دلارزدايي خود را افزايش خواهد داد. البته تلاشهاي دلارزدايي هم در سطح چندجانبه و هم در سطح دوجانبه با مشكلات جدي مواجه شده است.
اگرچه صحبت در مورد ارز بريكس شتاب بيشتري گرفته است، اطلاعات محدودي در مورد مدلهاي مختلف در دست بررسي وجود دارد. بلندپروازانهترين مسير چيزي شبيه به يورو خواهد بود، واحد پولي كه ۱۱ كشور عضو اتحاديه اروپا در سال ۱۳۹۹ به تصويب رساندند. اما باتوجه به عدم تقارن قدرت اقتصادي و پويايي سياسي پيچيده در بريكس، مذاكره براي يك ارز واحد دشوار خواهد بود. نسخه بريكس از يورو در حال حاضر بعيد است. هيچ يك از كشورهاي درگير تمايلي به توقف ارز محلي خود نشان نميدهند. در عوض، به نظر ميرسد هدف ايجاد يك سيستم پرداخت يكپارچه كارآمد براي تراكنشهاي فرامرزي به عنوان اولين گام و سپس معرفي يك ارز جديد باشد. حضور در بريكس قطعا ميتواند مفيد باشد ولي توجه شود مشكل توسعه كشور ما عمدتا از شيوه نامناسب حكمراني و نيز نتيجه تداوم تحريمهاست. قبلا هم توضيح دادم، لازمه تداوم و تقويت سياست كاهش تكيه بر دلار در قالب اينگونه پيمانها، تقويت ارزش پول ملي است و اين امر بدون يك سياست مالي و پولي مناسب و هماهنگ و برنامه كنترل نوسانات اقتصادي و تقويت ثبات اقتصاد و مهار تورم ممكن نيست.
همكاري در چارچوب بريكس و نظاير آنها اقدامي است كه در ميانمدت و بلندمدت ميتواند نتايج مثبت تجاري و اقتصادي براي ما داشته باشد، اما، توجه شود كه نيازهاي ارزي، تجاري و سرمايهاي ايران بيشتر كوتاهمدت است. رقابت با قدرتهاي اقتصادي منطقه نظير تركيه و عربستان يك امر جدي است و فاصله عقبماندگي ايران از آنها، كه قرار بود در ۱۴۰۴ قدرت اقتصادي اول منطقه باشد، به سرعت در حال عميقتر شدن است. با ادامه محدوديت روابط بانكي بينالمللي و از همه مهمتر اصرار بر تداوم برنامههاي نامناسب اقتصادي در كنار تداوم تحريمها، ورود تكنولوژي و سرمايه خارجي به كشور را به عنوان موتور رشد و توسعه، محدود ميسازد. اين را هم بايد توجه كرد، قدرتهايي نظير چين و هند كه به ترتيب قدرتهاي دوم و پنجم اقتصادي جهان ميباشند، در تلاش براي يافتن بازار براي كالاها و خدمات خود و از همه مهمتر، ارتقاي نقش خود در نظم بينالمللي هستند و در عين تلاش براي ايجاد بلوكهاي چندجانبه براي رسيدن به مقصود خود، همكاريها و روابط اقتصاد خود با غرب را نيز بيوقفه و بدون ايجاد تنش، گسترش ميدهند. اما، اين امر نميتواند مانع تلاش ايران براي بهرهبرداري از اينگونه پيمانها باشد، منوط به آنكه شرايط لازم براي منتفع شدن از آن در سياستهاي كلان كشور تدبير شود.
امیر خدادادهمدانی طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان عضویت تاریخساز نوشت: توسعه فرامرزی و روزافزون فناوریهای نوظهور از محورهای نشست سران «بریکس پلاس» بود؛ تا جایی که «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین در نشست ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی پیشنهاد تأسیس مرکز هوش مصنوعی برای کشورهای عضو بریکس را مطرح کرد و از فواید و مضرات توسعه هوش مصنوعی در سطح جهان سخن گفت. همچنین «نارندرا مودی» نخستوزیر هند که عضو مهم این گروه تأثیرگذار بینالمللی است، پیشنهاد همکاری در زمینه فضا را داد و گفت: ما برای تشکیل سامانه ماهوارهای بریکس تلاش میکنیم؛ امکان تشکیل مرکز تحقیقات فضایی بریکس وجود دارد، مرکزی که به نفع همه بشریت است. بر همین مبناست که آخرین گزارش سالانه درباره توسعه رقابت ملی نوآوری بریکس، حکایت از آن دارد که کشورهای عضو این گروه، یکششم هزینههای تحقیقوتوسعه در سراسر جهان را انجام داده و یکچهارم کل مقالات تحقیقاتی حوزه فناوری را تولید کردهاند. این پنج کشور همچنین مجموعاً بیش از ۶ تریلیون دلار محصولات مبتنی بر فناوریهای پیشرفته را صادر کردهاند؛ رقمی که یکچهارم کل صادرات جهان در این زمینه را شامل میشود. به گفته کارشناسان، کشورهای بریکس پتانسیل همکاری گستردهای را در زمینههای مختلف از جمله فناوری زیستی، تغییرات آبوهوا، توسعه انرژیهای نو و فناوریهای فضایی دارند.
اکنون و در سال ۲۰۲۳ ظرفیتهای کشورها برای به اشتراک گذاشتن و توسعه ضروری قلمداد میشود و این مهم را در نطق کلیدی رئیسجمهور کشورمان در اجلاسیه بریکسپلاس شاهد بودیم. آنجا که سیدابراهیم رئیسی اعلام کرد: «به دلیل موقعیت خاص ترانزیتی و با برخورداری از منابع گسترده انرژی و همچنین توان بالای علمی و مهندسی در حوزههای متنوع، از جمله: تولیدات صنعتی، فناوری، نانو و پزشکی، آمادگی خود را برای هرگونه همکاری، اقدام مشترک اقتصادی و سرمایهگذاری با کشورها اعلام میداریم.» در این میان اقتصادهای بزرگ و قطبهای تحقیقاتی فناوریهای نوظهور در گروه بریکس که از ارتباطات بیسیم گرفته تا محاسبات کوانتومی، دارای دانش و قدرت قابلتوجهی هستند، برای همکاری با علاقهمندان به عضویت در بریکس اعلام آمادگی کرده و میتوانند دستاوردهای خود در زمینه فناوریهای فضایی، مانند ماهواره و یا هوش مصنوعی را به اشتراک بگذارند؛ بنابراین حالا که تجارت بین کشورهای بریکس طی پنج سال گذشته ۵۶ درصد افزایش یافته و به ۴۲۲ میلیارد دلار رسیده، تولید جهانی ۲۵.۷ درصدی آنها با برنامههایی که در این اجلاس اجرا میشود، افزایش مییابد. پیوستن ایران به این گروه قدرتمند جهانی، روزهایی همراه با پیشرفت و توسعه را نوید میدهد، همانگونه که رئیسجمهور تأکید کرد: «مطمئناً فواید عضویت جمهوری اسلامی ایران در گروه بریکس تاریخساز خواهد شد و فصلی نو و گامی قویتر در جهت عدالت، انصاف، اخلاق و صلح پایدار در صحنه بینالمللی رقم خواهد زد.»
عبدالرضا فرجیراد دیپلمات پیشین و استاد ژئوپلیتیک دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: روز چهارشنبه بود که خبر رسید، هواپیمای یوگنی پریگوژین در آسمان مسکو سقوط کرده و رهبر گروه واگنر به همراه برخی از فرماندهان آن کشته شدهاند. در همین راستا بود که تحلیلهای مختلفی از علت و نحوه کشته شدن رهبر شورشی گروه واگنر از سوی رسانهها و کارشناسان مطرح شد. در نتیجه برای پاسخ به این سوال که چرا پریگوژین کشته شده و آیا این موضوع توسط ولادیمیر پوتین به منظور تنبیه برخی رهبران واگنر انجام شده باید براساس یکسری از تجربیات مساله را تحلیل کرد. میدانیم که در روسیه یک شیوه رفتاری وجود دارد که براساس آن میتوان اقداماتی از این دست را تجزیه و تحلیل کرد. ما در طول ماهها و حتی سالهای گذشته شاهد هستیم که بسیاری از مخالفان پوتین از تجار گرفته تا مخالفان سیاسی به نحوی تحت پیگرد قرار گرفتهاند و برخی از آنها نیز از بین رفتهاند. شورش یوگنی پریگوژین علیرغم عملکرد مثبتش در جنگ اوکراین باعث تشدید اختلافات و گمانهزنیهای زیادی شد، زیرا شورش و حمله گروه واگنر به داخل خاک روسیه که دو ماه قبل اتفاق افتاد، عملا اقدامی علیه پوتین و نظام حکمرانی او محسوب میشد.
حتی در جایی رهبر گروه واگنر اعلام کرده بود، پوتین رهبری است که به درد امروز روسیه نمیخورد. بنابراین چنین ماجرایی که اقتدار پوتین را زیر سوال برد، در فرهنگ سیاسی روسیه بسیار مهم و حساس محسوب میشود. در چنین شرایطی بود که طی توافقی میان پوتین و الکساندر لوکاشنکو، قرار شد پریگوژین و نیروهایش به صورت موقت به بلاروس بروند، با این حال شواهد نشان میدهد که رهبر شورشی واگنر دائما در میان بلاروس، روسیه و قاره آفریقا در حال رفت و آمد بوده است؛ امری که نشان میداد وی قصد داشته دوباره فعال شود و با توجه به تجربیات قبلی در مورد مخالفان پوتین، طبیعی است که دستور مرگ پریگوژین از سوی کاخ کرملین صادر شده باشد. دلیل چنین تحلیلی این است که اولا پرواز رهبر گروه واگنر، مسیر طبیعی خود را طی کرده و در لحظه فرود سقوط کرده است. دوما بخش مهمی از رهبران نظامی این گروه نیز در این پرواز بودند که ظن و گمانها را مبنی بر علاقه کرملین جهت راحت شدن از شر آنها تقویت میکند. از سوی دیگر سوال مهم این است که پس از کشته شدن پریگوژین چه بر سر گروه واگنر آمده و آیا ممکن است آنها دوباره علیه پوتین دست به شورش بزنند؟ در مورد فعالیتهای مهم اقتصادی گروه واگنر به خصوص در آفریقا و خاورمیانه نیز اکنون ابهاماتی وجود داشته و برخی میپرسند که با توجه به اهمیت نظامی و اقتصادی این گروه برای کرملین، آیا پوتین حاضر به منحل کردن آن میشود؟
برای پاسخ به این سوالات میتوان گفت برخی کشورها محور فعالیتهایشان امنیتی بوده و برخی دیگر نیز با محوریت اقتصادی عمل میکنند. به عنوان مثال چین در سیاست خارجی به واسطه ظرفیتهای بالا، منافع خود را در اقتصاد و سرمایهگذاری تعریف کرده است. از سوی دیگر کشورهایی نظیر روسیه که ظرفیتهای اقتصادیشان در مقایسه با چین یا هند کمتر است، منافع اقتصادی خود را با مقولات امنیتی دنبال میکنند. به همین دلیل است که روسها به فروش امنیت روی آوردهاند و در ازای آن سعی میکنند در کشورهایی که فعالیت دارند از منابع و معادن آنها بهرهبرداری کنند.
بنابراین با توجه به کشته شدن رهبر گروه واگنر و عدم تشکل آنها به واسطه استقرارشان در منطقهای کوچک در بلاروس این گمان تقویت میشود که واگنر دیگر تهدیدی جدی علیه پوتین محسوب نمیشود. در واقع از آنجا که لوکاشنکو از متحدان اصلی پوتین بوده و زیر نفوذ روسیه قرار دارد، چندان اجازه آزادی عمل به اعضای واگنر بدون هماهنگی با مسکو نخواهد داد. بنابراین به شخصه معتقدم گروه واگنر به واسطه کشته شدن پریگوژین دچار چندپارگی میشود، به طوری که بخشی از آنها ممکن است همچنان به سنت رهبر کشتهشده خود پایبند بمانند، اما دیگر اعضای این گروه احتمالا یا از آن خارج شده یا به ارتش روسیه خواهند پیوست. در نتیجه بعید به نظر میرسد که پوتین دوباره به واگنریها اعتماد و اجازه جان گرفتن دوباره آنها را صادر کند.