"کیونت" در سال ۱۴۰۰ قربانی گرفت

سلام خدمت دوستان
تجربه ی خودمو بگم از کیونت
من حسام الدینم و ۲۰سالمه اهل زاهدان
حدود ۵ماه پیش به پیشنهاد یکی از بهترین دوستام برای یه کاری عالی متناسب با رشتم از زاهدان به تهران رفتم وقتی تهران رسیدم صبح بود زنگ زدم به دوستم گفتم من تهرانم گفت جلسه ام جلسه ای که بعد ها معلوم شد که یه نوع ترفنده و خلاصه منو تا غروب معطل کرد بعد از اینکه ادرسو فرستاد و من رفتم یه پارک بود همدیگرو دیدیم دو نفر امده بودن و سلام گرمی باهاشون کردم و منو بردن بهترین مرکز های خرید تهران بهم نشون دادن و شروع کردن از حرف زدن زندگی لاکچری بعد از کلی گشت گذار اونم پیاده تو یکی از مرکز های خرید با یکی هم صحبت شدم که بهش میگفتن مهندس بعد ها فهمیدم رئیس شونه مهندس شروع کرد به سوال پرسیدن اینکه تنها میتوتی زندگی کنی با گوشی زیاد ور میری یا نه از این چرندیات به اذن خدا من هرچی میگفت مهندس من برعکسشو میگفتم یعنی جوری جواب میدادم باب میل اون نبود خلاصه گفتگو تمام شد و مهندس رفت و بعد از یک ساعت پیاده روی رسیدیم اتاق که منطقه ۲تهران بود وقتی رسیدیم اتاق یه مجتمع چند متری بود قبل اینکه زنگ بزنیم هماهنگ کردن و بعدیواش رفتیم داخل حدود ۲۰تا جوان بودن که امدن استقبال من و شروع کردن به احوال پرسی
خلاصه زیاد حرف نزنم بعد از چند ساعت حرف زدن
دوستمو کشیدم کنار گفتم اینجا چه خبره چرا بهم راستشو نگفتی این با تمام چیزهایی که گفتی فرق داره بهش گفتم من صبح میرم گفت باید بشینی گفت ببین اگه دلت نیومد برو.... هر سوی اتاق میرفتم یکی کنترلم میکرد رفتم دستشویی سریع لوکیشن گرفتم از خانه و فرستادم برای برادرم و ویس کوتاه براش فرستادم گفتم که اگه تا فردا ازم خبری نشد مامور خبر کن شب با هزار فکر خوابیدم صبح شد اموزشا شروع شد دو تا جلسن رفتم اینا هر چی میگفتن من برعکس جواب میدادن روز اول اول تمام شد رفیقمو کشیدم عقب گفتم من باید برم این اون چیزی نیستی که تو گفتی و بهم دروغ گفتی گفت باید بمونی که اموزشای کوفتی پولدار شدن رو یاد بگیری گفتم من باید رئیس تو ببینم رفت هماهنگ کرد رفتم صحبت کردم با هزار جور تفره و دلیل گفتم من باید برم همین امشب مانع میشد و دلیل های بی منطق میاورد و میگفت بشین تفریح کن و از این چرندیات خلاصه با لوکیشن که گرفته بودم تهدید شون کردم بعد اجازه دادن جوری شد که همون بهترین دوستم بهم توهین کرد که من یه زاهدانی بیسوادم و نمیخوام پولدار شم و موقع رفتن هیچ کس نیومد خداحافظی و یکی اسکورتم کرد تا مترو.....
و این شد داستان من با کیونت لعنتی که چندی ها رو زده بد بخت کرده
جوانانی که زیر مجموعه این کار شده بودن چنان شستشو مغزی خورده بودن که حاضر یودن هر کاری کنن حتی قتل...
پس دوستان خواهشن احتیاط کنید و زرنگ باشید هیچوقت کسی که برای کار شمارو جایی خواست مخصوصا اگه شهرستانی باشید نرید شهر های بزرگ....
در پناه حق باشید
مخلص همه ی شما حسام الدین