قسمت دوم این مجموعه به تفکیک موضوع قابل تماشا می باشد_ فامیل دور: کلاه قرمزی اگه جواب منو میشنوی جواب بده؟
_ کلاه: به چی جواب بدم !!
...
_ آقای مجری: بهتره برین پیداش کنین(کلاه قرمزی)
_ فامیل: بهتره زودتر بریم تا به سیاهیه شب نخوریم..
_ فامیل دور: آقای مجری هنوز اون طناب 50 متری رو داری هنوز؟... یه سرشو ببند به صخره یه سرشم ببندم به کمرم.. الان وقت این حرفا نیست.. منو بنداز پایین هرچی گفتم بده بالاتر تو بده پایین تر احتمالا ترسیده باشم..
دست و جیغ هووووووووووووووووووراااا.
آقای مجری: میره مهدکودک این چیزارو بهش یاد میدن...
دختر همسایه: اینو زدید گفته مینو جون. گفته هرکی بلند بگه سقف بلرزه بهش آب نبات میدیم.
..
یه چیزی دیگه دم گوشتون بدم و برم... مادرم دفت ببر بده آقای مجری ناخونتو بدیره مگه نمیبینی هزارتا کار دارم. بفرمایید..
_ مادر شما خونه ست؟
_ درفتااااره، یه سریال زدید گرفتن دارن با هم میبینن قسمت پنجمش بود..
_ خب الان من باید ناخن شما رو بگیرم؟
_ درد نمیاری؟
_ نههه بلدم.
_ باوشه بدیرید.
....
_ آی آی آی..
_ چی شد؟ نگرفتم هنوز که؟
_ بابا بشگون گرفتی شما!
..
_ بگو ببینم چی شد راستی..
_ فرشته جونو میشناسی؟
_ نه!
_ فرشته جوون همون که میخاد الوسی بکنه..آره تمام این جهازشو برده گذاشته خونه مادرشوهرش گفته این جهازه بیهابروریه..
..
_ گفتم خبرای خونه رو برای کسی نبر..
_ این خبر خونه نیست! خونه فرشته جونه...
...
_ نگفتی مهدکودک چه خبر؟
_ زهره خانم صاحابش هست؟ شهرداری اومده داره جلوو کارشو میگیره..
....
دانلود دختر همسایه_ فامیل دور: میشنوی آقای مجری؟
_ چیو؟
_ بوی لجنو.. مال منه.. تا حالا شده که در آن واحد 18 تا تشت لجن بپاشه روتون؟...
_ آقای مجری: هفت سین که پشتش می شینیم هفتا خال داره ( درحال گرفتن حوله جلوی فامیل)..
_ فامیل: چی شده؟ دیدی؟ اون خال رو دیدی؟... آقای مجری فقط این خاره(خال) بین خودمون بمونه ها.فقط منو مامانمو شما از وجود این خار اطلاع داریما؟ از بچگی اینو محفوظ نگه داشته بودم...
_ آقای مجری: سفره هفت سین هفتا چیز میگذازیم که با سین شروع میشن.. سمبل ما کو؟
_ فامیل دور: سمبل سفید.. ببین گراشو فرفرفر چقد گر(گل) داده؟ یه کپه گر
_ ببعی: سمبلم
_ آقای مجری این ببعیه .. چی شده؟
_ چی شده.. سیر داغ ... چی شده... سیر دغ..(ریتم دار)
_ جیگر: سمبلو خورده..
_ فامیل دور: عجب خریه ها..
_ جیگرم جیگرم جیگرم
_ اگه تو جیگری اینم سمبله..
_ درواقع آب زیاد داده بودیم پروار شده بود جاش تنگ شده بود گذاشتیم در میان سفره..
_ آقای مجری: ببعی چرا خوردیش؟
_ ببعی: آقای مجری هوس کردم!
_ پسر عمه زا: اونجایی که ما زندگی می کنیم حیوونم میزاریم وسط سفره..
_ آقای مجری: شما میزارید ما نمیزاریم
_ شما هم میزارید... پس اون ماهی چیه وسط سفره؟ ماهی حیوان نیست؟
...
_ من یه وسیله ای دارم وقتی به بچه ها نشون میدم خودشون روشن میشن... اسمش دمپاییه
_ فامیل دور: آقای مجری این همه وسیله روشنایی داریم با اون چرا؟ یعنی دمپایی رو میزنی به برق...
_ آقای مجری: سیر سفره هفت سینو خوردی؟
_ جیگر: فهمیدی؟ فهمیدی؟ فهمیدی؟
_ خنده جیگری... الان عید شد منم خندیدم؟
_ نه عید یه لحظه است.. بهت میگم کی ـة
_ من نمیفهمم من نمیفهمم من نمیفهمم
...
_ میشه خواهش کنم چیزایی که سر سفره هفت سین هستو نخوری؟...
_ سبزه توشم نخورم؟
_ نه
_ خب برای چی سبزه گذاشتی؟ باید بخوری دیگه..
_ ما که نمی خوریم شماها می خورین.. حرف دیگه ای داری؟
_ نه
_ خب پس برو من میخام با بچه ها صحبت کنم..
_ جیگرم جیگرم جیگرم.. عههههه
دانلود جیگر_آقوی همساده: آقو ای بابای ما قبل عید دست مارو میگرفت میگفت قوربونت بیا بریم شیرینی بخریم. ما هم میرفتیم پشت این ویترینا میگفت این شیرینی رو دوست داری؟ ما میگفتیم هاااا می گفت نمیستونم برات!.. میگفت ازین کیکا دوست داری؟ میگفتم هااا می گفت نمیستونم برات!!
آقو ما یه عمه ای داشتیم انقد مهربون بودا ای میتونست جا خاله ما باشه یدف که دید بچه ها توف کردن دست ماها.. یه قاچ سیبی گذاشت دهن ما آقو این سیب به قدری شیرین بودا یعنی تلخ ترین لحظات زندگی مرا این سیب رقم زد...
_ آقو یه فالگیری بود تو فامیل ما دوست مادرمون بود.. گفت آقو دست به هرچی بزنیا ای طلا میشه... آقو مادرمون یه آبی آورد دستمون خورد بهش سر تا پا طلا شد مادرمون الان تو گاوصندوقه..
دانلود آقو همسادهتا پایان ایام نوروز پس از نمایش کلاه قرمزی در تلویزیون هر قسمت را در تابناک مشاهده کنید
تیکه های فامیل دور دیگه داره منکراتی میشه :)) 
منم متوجه شدم .