پسربچه هنوز سوار سرويس مدرسه نشده بود كه دو مرد وي را گروگان گرفتند و پا به فرار گذاشتند. وقتي پليس پايتخت و خانواده پسرك براي تماس آدم ربايان ثانيه شماري مي كردند، از سوي پليس خمين شنيدند كه پسرشان سرگردان در بياباني پيدا شده است.
به گزارش ایران، ساعت 7 صبح يكي از روزهاي سرد بهمنماه سال گذشته راننده سرويس يكي از مدارس ابتدايي پسرانه با چند دانش آموز ديگر در منطقه مرزداران منتظر آمدن پسر 9 ساله اي بودند تا راهي مدرسه شوند.
پسرك در حالي كه كوله اش را روي شانه اش انداخته بود، از در خانه شان بيرون رفت و با ديدن همكلاسي هايش كه داخل سرويس منتظرش بودند، لبخندي زد و به سوي آنان قدم برداشت. ثانيه اي نگذشته بود كه صحنه اي شوك آور رقم خورد و در برابر ديدگان وحشت زده پسربچه ها مرد كلاه پوشي به سمت هم مدرسه اي شان حمله كرد و وي را بين دو دستانش گرفت، از روي زمين بلندش كرد و داخل پرايد سفيدرنگي انداخت و در چشم بر هم زدني با سرعت پا به فرار گذاشت.
راننده سرويس مدرسه دستپاچه با داد و فرياد كمك خواست اما ديگر از گروگانگيران اثري نبود. دقايقي بعد راننده سرويس زنگ خانه پسرك را به صدا درآورد. پدر خانواده وقتي از آيفون تصويري چهره اش را ديد، تعجب كرد و از همسرش پرسيد هنوز پسرمان بيرون نرفته است و شنيد كه دقايقي پيش پسرك از خانه خارج شده است. پدر با دستپاچگي به جلو در خانه رفت و با راننده سرويس مدرسه پسرش كه رنگ و روي صورتش پريده بود، روبه رو شد. اين مرد با صداي لرزان و در حالي كه دستپاچه شده بود، به پدر اين پسر گفت صحنه ربوده شدن وي را از سوي دو سرنشين پرايد سفيدرنگي ديده است. وي گفت: آن مردان حركات مرموزي داشتند. آنان را از داخل آينه زيرنظر گرفتم كه همزمان با بيرون آمدن پسر، يك مرد كه كنار راننده پرايد نشسته بود و كلاه قهوه اي رنگ به سر داشت، پياده شد و با سرعت به سمت پسرتان حمله كرد و وي را بغل گرفت و سوار خودروي پرايد كردند و با سرعت سرسام آور از محل گريختند.
با ادعاهاي راننده سرويس، پدر پسرك خود را به پليس كلانتري مرزداران رساند و خواستار رديابي گروگانگيران و نجات بچه دانش آموزش شد. وقتي اين ماجرا با دستور بازپرس شعبه 13دادسراي امور جنايي تهران در اختيار تيمي از اداره 11 پليس آگاهي قرار گرفت، تجسس هاي تخصصي آغاز شد.
همه منتظر تماس آدم ربايان و تقاضاي آنان براي رهايي پسربچه بودند، اما هيچ خبري نشد و همه نگران چشم به تلفن ها دوختند.
كودك رها شده در بيابان
4 روز گذشته بود كه مردي سوار بر خودرواش در جاده خمين در بيابان هاي حاشيه جاده پسربچه اي را ديد كه سرگردان به اين سو و آن سو مي رفت و وضعيت آشفته اي داشت.
اين مرد كه تعجب كرده بود، از خودرواش پياده و به سمت پسرك رفت. وقتي از وي پرسيد كه در اين بيابان سوزان و سرد چرا سرگردان است، پسرك گريه كنان گفت كه چند روز پيش از سوي دو مرد در برابر خانه شان ربوده شده و پس از سه روز اسارت، ربايندگان وي را در اين بيابان رها كرده اند!
مرد جوان كه با داستاني عجيب روبه رو شده بود، پسرك را نزد پليس خمين برد و ماموران دريافتند كه پسربچه از سوي دو گروگانگير از تهران ربوده شده و سه شبانه روز در اسارت آنان بوده و سريع پليس تهران را در جريان قرار دادند.
ماجراي پيدا شدن پسربچه در بيابان هاي خمين هيجان زيادي به خانواده اش داد و همه در ابهام ماندند كه گروگانگيران چه انگيزه اي داشتند تا اين كه گروگان كوچك به آغوش پدر و مادرش برگشت.
كارآگاهان نيز براي افشاي راز اين آدم ربايي به تحقيق از پسربچه پرداختند. « دو مرد با من رفتاري مهربانانه داشتند، تنها يكي از آنان به من گفت كه به پدرم بگويم شريكش را راضي كند كه با طلبكارانش تسويه حساب كند!»
پدر گروگان در اين مرحله وقتي اين حرف ها را شنيد، به كارآگاهان گفت: من با شريكم شركت خودرو داريم، احتمال مي دهم كسي كه پسرم را ربوده بود بشناسم. اين مرد وقتي عكس يكي از شركاي قديمي را به پسرش نشان داد، پسرك با ديدن عكس وي گفت كه آدم ربا همين مرد است!
با راهنمايي پدر و پسر، تيمي از پليس موفق شدند در چهاردهم اسفندماه سال گذشته آدم رباي اصلي را در خانه اش دستگير كنند.
مرد آدم ربا در بازجويي ها با پذيرفتن جرم خود گفت: با همدستي يكي از دوستانم پسربچه را ربودم و مي خواستم از طريق پدرش به پول خودم برسم، اما وقتي ديدم نقشه ام عملي نمي شود و احتمال دارد لو بروم، پسرك را در خمين رها كردم. اين مرد افزود: براي ربودن پسر 9 ساله به همدستم يك ميليون تومان پول دادم تا مرا در اين گروگانگيري همراهي كند و در روزهايي كه پسربچه نزدمان بود، با وي مهربان بوديم.
بنابر اين گزارش، با توجه به فرار همدست گروگانگير آشنا پليس تجسس هاي ويژه اي را براي رديابي وي آغاز كرده است.
