قدس: اعضای یک باند که در روز روشن به خانه‌های شهرک دانشگاه دستبرد می‌زدند از سوی پلیس پایتخت دستگیر شدند.
با اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مبنی بر سرقت از خانه‌ای در شهرک دانشگاه در غرب تهران، ماموران گشت کلانتری 154 چیتگر وارد عمل شدند و پی بردند که دزدان با پریدن از پشت‌بام به تراس طبقه چهارم اقدام به بریدن تور محافظ پنجره کرده و بعد به داخل آپارتمان رفته و اقدام به سرقت کرده‌اند.
مالباخته ادعا کرد به مردی به نام «علی» معروف به «علی ساقی» که از افراد سابقه‌دار معتاد و قاچاقچی شهرک دانشگاه است، مظنون است.
وی در ادامه گفت: هنگامی که ساعت 11 صبح از آپارتمانم خارج شدم، جلوی مجتمع مسکونی، «علی ساقی» را در کوچه و اطراف مجتمع مشاهده کردم که در حال پرسه‌زنی بود. هنگامی که ساعت 2 وارد خانه‌ام شدم، متوجه به‌هم‌ریختگی کمدها شدم و با بررسی دیدم که سرویس طلاجات، سرویس گوشواره، گردنبند، تعداد 18 حلقه انگشتری دخترانه و زنانه، یک عدد پلاک و زنجیر به ارزش تقریبی 60 میلیون ریال، تلفن همراه و سیمکارت، کارت عابربانک و 2 میلیون و 500 هزار ریال به سرقت رفته است.
پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه پنجم پلیس آگاهی قرار گرفت و کارآگاهان در نخستین اقدام با انجام نمونه‌برداری از آثار بر جای مانده از صحنه سرقت، موفق به نمونه‌برداری از اثرات انگشت شدند و با انجام آزمایشات تخصصی در اداره تشخیص هویت مشخص شد که اثر انگشت‌های به دست آمده مربوط به 2 مرد است که یکی از آنها به نام «علی» معروف به «علی ساقی» است.
در ادامه، پلیس با انجام تحقیقات فنی و تعقیب و مراقبت موفق به شناسایی مخفیگاه «علی ساقی» شد و او را بازداشت کرد. وی در بازجویی‌ها گفت: 6 ماه بیکار بودم، چندی است که در یک مغازه مشغول کار شده‌ام هیچ شناختی نیز از مالباخته ندارم و هیچگونه سرقتی تاکنون انجام نداده‌ام. براین اساس، کارآگاهان با استعلام از خط تلفن همراه متهم دریافتند در زمان سرقت 4 تن با خط وی تماس گرفته‌اند و متهم نیز از ساعت 11:46 تا ساعت 16:25، 21 بار با یکی از 4 خط تماس گرفته است.
در این رابطه صاحبان 4 خط به پایگاه پنجم احضار شدند که 3 تن از آنان که با متهم تماس گرفته بودند از اقوام و خانواده وی بودند و نفر چهارم نیز عنوان کرد که در زمان سرقت به شمال کشور مسافرت کرده و متهم را چند سالی است که می‌شناسد و حدود یک سال است با وی رابطه دوستی نزدیک دارد.
علی ساقی نیز در رابطه با 21 بار تماسی که با نفر چهارم به نام «بهرام» داشت، گفت: به دلیل اینکه بنزین موتورم تمام شده بود با «بهرام» تماس گرفتم که برایم بنزین بیاورد و او نیز برای من بنزین آورد. در مواجهه حضوری که بین علی ساقی و بهرام انجام شد، بهرام اظهارات خود را مبنی بر مسافرت به شمال کشور پس گرفت و گفت در روز سرقت همراه علی ساقی بوده ولی اطلاعی از سرقت ندارد و در آن روز با علی در شهرک با موتور می‌چرخیده است.
کارآگاهان برای مشخص شدن اینکه آیا آثار انگشت «بهرام» با آثار انگشت به دست آمده در صحنه سرقت مطابقت دارد یا نه از وی اثر انگشت گرفته و برای مقایسه، نمونه اثر انگشت را به اداره تشخیص هویت ارسال کردند که پس از چند روز مشخص شد، اثر انگشت‌ها یکی است. در این رابطه کارآگاهان برای دستگیری بهرام چندین بار مراجعه کردند که موفق به دستگیری او نشدند و بهرام از محل زندگی خود فراری شد.
هنگامی که کارآگاهان به دنبال ردی از بهرام بودند، وی از یک آپارتمان واقع در شهرک دانشگاه سرقت دیگری انجام داد و مقداری طلاجات، کارت عابربانک و کاپشن صاحبخانه را به سرقت برد. پس از چند روز هنگامی که بهرام برای خرید وسیله‌ای به یک مغازه در تهرانسر مراجعه کرده بود، صاحب مغازه که برادرزن مالباخته بود کاپشنی که به تن «بهرام» بود را شناسایی کرد و به بهانه‌ای از مغازه خارج شده و در مغازه را تا رسيدن ماموران قفل کرده بود. با حضور ماموران و بازرسی بدنی از متهم یک چاقو، دزدگیر خودرو، 2کارت عابربانک متعلق به خواهر صاحب مغازه و مردی دیگر پیدا شد.
بهرام منکر هرگونه سرقتی شد و اظهار کرد که کاپشن را از یک کارتن خواب خریده و اطلاعی از سرقتی بودن کاپشن و محتویات آن ندارد. همچنین از طریق کار کردن در یک فروشگاه قطعات رایانه‌ای امرار معاش می‌کند و به اشتباه دستگیر شده است. با تکمیل تحقیقات ماموران کلانتری 150 تهرانسر پرونده به همراه متهم به پایگاه پنجم ارجاع شد. کارآگاهان از اینکه متهم چرا در طول این مدت به پایگاه خود را معرفی نکرده، پرسیدند که او جواب داد اشتباه و ترس موجب عدم حضور وی بوده است.
در ادامه کارآگاهان که از انکارهای علی ساقی و بهرام خسته شده بودند، با توجه به دلایل و شواهد موجود و مشهود مشخصات مالک کارت عابربانک که مربوط به مردی به نام «سیدکاظم» بود را استعلام کردند و از وی برای پاسخگویی در رابطه با کارت عابربانک، دعوت به عمل آوردند. وی پس از حضور در پایگاه اعلام کرد 2 هفته پیش به همراه خانواده‌ام به رشت سفر کردیم و هفته پیش که دامادم قصد داشت وسیله‌ای را از خانه‌مان بردارد، هنگام مراجعه متوجه شده بود، در خانه توسط قفلی از پشت مسدود است که با کمک قفل‌ساز موفق به بازکردن در شد. هنگامی که وارد خانه شده بود خانه را به هم‌ریخته دیده بود. ما پس از بازگشت به خانه متوجه سرقت 3 کارت عابربانک، سرویس بدلیجات و 15 میلیون ریال شديم.
سرانجام متهمان چاره‌ای جز بیان حقیقت ندیدند و به سرقت‌ها اعتراف کردند.
