خراسان: من فرزند طلاق هستم و مادرم به دليل اعتياد پدرم از او جدا شد. او پس از مدتي دوباره ازدواج کرد و ما زندگي جديدي را آغاز کرديم. ناپدري ام مرد خوب و مودبي است ولي مادرم که خيلي افسرده و عصبي شده بود با کوچک ترين بهانه اي مرا کتک مي زد و از خانه بيرونم مي کرد.
اولين بار در سن ۱۳ سالگي از خانه فرار کردم و چند روز در خانه عمه ام بودم. وقتي مادرم هيچ حساسيتي نسبت به اين موضوع نشان نداد ترس فرار در وجودم از بين رفت و چندين و چند بار ديگر نيز از خانه فرار کردم.
زن جوان در دايره اجتماعي کلانتري خواجه ربيع مشهد افزود: از سن ۱۵ سالگي در يک کارگاه توليدي مشغول کار شدم و توانستم بخشي از حقوق ناچيزم را پس انداز کنم. تا اين که برايم خواستگار آمد.
مادرم در مجلس خواستگاري خيلي بي رودربايستي گفت اگر اين دختر را واقعا براي پسرتان مي خواهيد دستش را بگيريد و با خود ببريد چون پدر بي عرضه اش بايد به او جهيزيه بدهد و... . با اين حرف ها خانواده آن پسر خودشان را عقب کشيدند ولي پسرشان که به من علاقه مند شده بود از فرداي آن روز به سراغم آمد و گفت حاضر است براي ازدواج با من هر کاري انجام بدهد.
شنيدن اين حرف هاي احساسي برايم خوشايند بود و به او وابسته شدم. ما با شرايط بسيار سختي موفق شديم با هم ازدواج کنيم و زندگي مشترکمان را بدون حمايت هاي خانواده همسرم و مادر و پدرم آغاز کرديم.
۲ سال گذشت و ما صاحب پسر کوچولويي شديم که اسمش را الياس گذاشتيم. من چون مجبور بودم سر کار بروم و کمک خرج خانه باشم به پيشنهاد خانم صاحبخانه مان به مصرف ترياک روي آوردم تا از نظر بدني نيرو و قوه کار بيشتري پيدا کنم. ولي متأسفانه با اين اشتباه بزرگ به دام مواد مخدر افتادم و معتاد شدم.
متأسفانه من شوهرم را نيز گرفتار اعتياد کردم و از چند ماه قبل که به مصرف کريستال روي آورديم خرجمان بالا رفت. ما فرزند بي گناه مان را به طور امانت در اختيار خانواده اي قرار داديم که خرده فروش مواد مخدر بودند و قرار شد پس از ترک اعتياد بچه را پس بگيريم.
آن ها حتي ۲ ميليون تومان پول به من و شوهرم دادند و هر دو در يک کمپ ترک اعتياد تحت درمان قرار گرفتيم. ۶ ماه از اين ماجرا گذشت و حالا که به سراغ فرزندمان برگشته ايم آن خانواده ادعا مي کنند که الياس کوچولو را به خانواده اي پولدار تحويل داده اند تا در آينده زندگي خوبي داشته باشد.
من و شوهرم از شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شديم و سر و صدا راه انداختيم اما اين آدم هاي از خدا بي خبر مي گويند اگر بچه تان را مي خواهيد ۵ ميليون تومان بايد بدهيد تا شايد بتوانيم او را پيدا کنيم. نمي دانم الان فرزند بي گناهم چه مي کند و اصلا زنده است يا نه؟
من قرباني اشتباهات والدين و ندانم کاري هاي خودم شدم.
