آغازگر جلسه روشن نماينده دادستان تهران بود كه خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران گفت: يكم اسفند ماه سال 88 پليس ورامين از به قتل رسيدن جواني در جريان يك درگيري با خبر شد.
بررسي‌هاي ابتدايي حاكي از آن بود كه اين دعواي دسته جمعي بين جواني به نام محسن با سه تن از دوستانش به اسامي حسين، منوچهر و يحيي درگرفته و بر اثر آن محسن به ضرب چاقو به شدت مجروح و بعد از رسيدن به بيمارستان جان خود را از دست داده است.با دستگيري اين سه جوان بازجويي از آنها آغاز شده و حسين به قتل محسن اقرار و يحيي و منوچهر نيز به شركت در اين دعواي مرگبار اقرار كردند. منوچهر همچنين اقرار كرده كه ميثم برادر مقتول را هم در جريان درگيري اخير مجروح كرده است
پس از حضور اولياي دم مقتول در جايگاه مخصوص و درخواست قصاص حسين توسط آنها دادگاه ابتدا از ميثم برادر مقتول درخواست كرد آنچه را كه در زمان حادثه ديده براي قضات و حاضرين تعريف كند: من و برادرم در حال رفتن به خانه مادربزرگم بوديم كه در راه حسين را ديديم و او هم همراه ما آمد. در راه شكوفه را ديديم. شكوفه دختري معتاد بود كه همان موقعي كه او را ديديم هم داشت مواد مصرف مي‌كرد. يكمرتبه سر شكوفه بين برادرم وحسين درگيري پيش آمد و حسين به دوستانش زنگ زد تا آنها هم بيايند.
وقتي دوستان حسين آمدند حسين با قمه ضربه‌اي به من زد و من فرار كردم و به سوي منزلمان رفتم تا موضوع را به مادرم خبر دهم. وقتي هم برگشتم ديدم حسين روي سينه برادرم نشسته و با چاقو به جان او افتاده است. حسين را از روي برادرم بلند كردم اما فايده‌اي نداشت و برادرم در بيمارستان جات داد.
در ادامه حسين متهم رديف اول به جايگاه آمده و برخلاف حرف‌هايش در جلسه بازجويي و بازسازي صحنه قتل اتهام قتل را بر گردن دوستش انداخت: شب حادثه من با خبر شدم محسن و ميثم با هم دعوايشان شده است. چون دوست نداشتم بين دو برادر قهر برقرار باشد به همراه يحيي و منوچهر به سمت خانه مادربزرگ مقتول رفتيم تا آنها را با هم آشتي دهيم. اما وقتي آنجا رسيديم منوچهر به من گفت محسن به او فحش داده است. وقتي اين را شنيديم از كار محسن عصباني شده و با دسته كليدي كه همراهم بود به سمت محسن رفتم. در اين گير و دار يكمرتبه منوچهر و محسن با هم گلاويز شده و منوچهر با ضربه قمه محسن را كشت. من هم چاقويي را كه از جيب محسن روي زمين افتاده بود برداشته و از آنجا دور شدم. در اين لحظه قاضي قسمتي از اعترافات مكتوب متهم را برايش خواند و خواستار توضيح وي درباره آنها شد. متهم پاسخ داد: بله من با چاقو ضربه‌اي به سر و پهلوي محسن زدم اما ضربه‌اي كه منجر به مرگ وي شد را منوچهر با قمه زد. در ادامه دادگاه منوچهر و يحيي به دفاع از خود پرداخته و اعلام كردند تنها در دعوا حضور داشته ولي هيچ نقشي در قتل نداشته‌اند.در پايان هم هيات قضات وارد شور شد تا راي خود را درباره اين پرونده صادر كند.
منبع: تهران امروز
