این جنایت ساعت ۹ صبح روز ۱۹ آذر سال گذشته در شهر قدس رخ داد و اهالی ساختمانی بعد از شنیدن صدای تیراندزای در طبقه اول از واحدهای خود بیرون آمدند و مردی مسلح را در حال فرار دیدند.
به گزارش «تابناک» به نقل از اعتماد آنلاین، آنها بعد از ورود به خانه همسایه پیکر ساکنان را غرق در خون مشاهده و پلیس و اورژانس را باخبر کردند. مرد ۷۰ ساله همسایه به نام رحیم، همسرش راضیه، پسرش رامین و میهمان آنها که او نیز پسری جوان بود، به بیمارستان منتقل شدند اما اقدامات درمانی برای نجات آنها بی‌ثمر ماند.
پس از آن، کارآگاهان جنایی برای یافتن قاتل به تکاپو افتادند و فهمیدند او داماد سابق رحیم است. این مرد ۳۱ ساله به نام شهرام در پارکی در فاز دو اندیشه ردیابی و بازداشت شد.
شهرام در بازجویی‌ها با اعتراف به قتل گفت: قصد داشتم بعد از قتل اعضای خانواده همسرم دست به خودکشی بزنم. من در پارک در حوالی خانه خواهرم در فاز دو اندیشه بودم که ماموران سر رسیدند و بازداشت شدم.
این مرد توضیح داد: ۲۱ ساله بودم که عاشق دختری جوان شدم اما به خاطر مخالفت خانواده‌ها نتوانستم با او ازدواج کنم. یک سال بعد خانواده‌ام دختری به نام رویا را به من معرفی کردند و سنتی با هم ازدواج کردیم. با اینکه از قبل عشقی میان ما نبود اما زندگی بدی نداشتیم و در هشت سال زندگی مشترک صاحب دو فرزند شدیم اما اختلاف با همسرم و دخالت‌های خانواده او باعث شد پس از هشت سال از هم جدا شویم. من فکر می‌کردم رویا تمایلی به ادامه زندگی مشترک با من ندارد و با افراد دیگر در رابطه است. من حضانت دو فرزندم را به او دادم. رویا و فرزندانم در خانه پدرش زندگی می‌کردند اما آنها اجازه نمی‌دادند با دو فرزندم ملاقات کنم. هر بار که مقابل خانه پدر رویا می‌رفتم تا بچه‌ها را ببینم، برادرزنم رامین تحقیرم می‌کرد و چند بار هم مرا کتک زد. رفتارهای او باعث شد به افسردگی مبتلا شوم. مدتی بود قرص مصرف می‌کردم و به شیشه معتاد شده بودم. به همین خاطر به فکر انتقام افتادم و با تهیه یک اسلحه به خانه رحیم رفتم و همه حاضران در آنجا را به گلوله بستم.
در ادامه روند رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه متهم صادر و شهرام در حالی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد که اولیای دم مقتولان خواستار صدور حکم قصاص شدند.
متهم در جلسه محاکمه خطاب به قضات گفت: همسرم و خانواده‌اش در مدت دو سال بعد از جدایی اجازه نمی‌دادند فرزندانم را ببینم. آنها با رفتارهایشان تحقیرم می‌کردند. آن روز رفته بودم تا فرزندانم را ببینم اما پدر زنم حرف‌هایی به من زد که کنترل اعصابم را از دست دادم. او گفت همسرم در این مدت تصمیم گرفته ازدواج کند و حالا به همراه فرزندانش به خانه جدیدش رفته است. با شنیدن این حرف‌ها کنترل اعصابم را از دست دادم و شروع به شلیک کردم و قصد داشتم با قرص برنج خودکشی کنم اما فرصت این کار را پیدا نکردم و دستگیر شدم.
متهم در ادامه اتهام سرقت اموال مقتولان را رد کرد. سپس قضات وارد شور شدند و این مرد را به چهار بار قصاص محکوم کردند.
