تابناک اجتماعی: مردي كه پس از اختلاف با همسرش و با درخواست او به مدت يك سال در كمپي غيرمجاز به اسارت گرفته شده بود، با حضور در دادسراي جنايي عليه همسر و صاحبان كمپ شكايت كرد.
به گزارش «جام‌جم»، مرد جوان وقتي با چهره‌اي تكيده مقابل داديار جنايي قرار گرفت، با اولين جمله‌اي كه به زبان آورد، هق‌هق گريه امانش نداد.
داديار شعبه 4 جنايي، پس از آرام كردن مرد جوان، از او خواست تا درخواستش را بيان كند، او با آستين پيراهن رنگ و رورفته‌اش صورتش را پاك كرد و گفت: آقاي قاضي من به دادخواهي آمده‌ام تا از اسارت يكساله‌ام در كمپي بگويم كه مدام شكنجه بود و تحقير و تنها لقمه ناني كه زنده بماني و بتواني كتك‌ها را تحمل كني.
مرد شاكي پس از چند دقيقه سكوت، ادامه داد: همه چيز به گذشته نه چندان دور برمي‌گردد. زماني كه به فرشته همسرم، علاقه پيدا كردم و خواستم با او ازدواج كنم، خانواده‌ام بشدت مخالفت كردند، اما من دلباخته او شده بودم تا اين كه پس از چند ماه در غياب خانواده‌ام با فرشته ازدواج كردم؛ ازدواج شومي كه سرانجام اسارت مرا در پي داشت.
وي افزود: از همان روزهاي اول زندگي متوجه شدم فرشته زن زندگي‌ام نيست، مشاجره و درگيري و قهر و آشتي‌هاي پي در پي نتيجه اين ازدواج بود تا اين كه يك‌روز وقتي قصد عزيمت به محل كارم را داشتم، 4 مرد جوان راهم را سد كرده و با معرفي خود به عنوان مامور، مرا ربوده و پس از بستن دست‌ها و چشم‌هايم به يك كمپ بردند؛ كمپي كه در آن افراد معتاد از گوشه و كنار شهر جمع‌آوري شده و در بدترين شرايط آزار و شكنجه مي‌شدند. شاكي يادآور شد: من هيچ‌گاه اعتياد نداشتم و حتي سيگار هم نمي‌كشيدم؛ اما هيچ‌كس به حرف‌هايم گوش نمي‌كرد و در مقابل اعتراض‌هايم بارها مورد ضرب و جرح قرار مي‌گرفتم.
وي ادامه داد: پس از چند روز متوجه شدم همسرم با پرداخت مبلغي پول به مسوولان كمپ ـ كه بيشتر شبيه اراذل و اوباش بودند ـ مرا معتاد معرفي كرده تا از من انتقام بگيرد.
يك سال اسارت
شاكي اضافه كرد: در اين مدت، من و ديگر كساني كه در كمپ به اسارت گرفته شده بودند، انواع آزارها و تحقيرها را تحمل مي‌كرديم و هيچ فريادرسي نبود. هر روز لقمه نان بخور‌و نميري در اختيار اسيران كمپ قرار مي‌گرفت و كوچك‌ترين اعتراض منجر به شكستن استخوان‌ها مي‌شد.
مرد جوان تصريح كرد: پس از يك سال در حالي كه خانواده‌ام پيش از اين گم شدن مرا به پليس خبر داده بودند، مسوولان كمپ با تهديد به اين‌كه اگر عليه آنها شكايت كنم بار ديگر به سراغم خواهند آمد، مرا سوار خودرو كرده و در يكي از محله‌ها رها كردند.
در پي اين شكايت، داديار شعبه 4 دادسراي جنايي تهران پس از تحقيق مقدماتي از مرد شاكي و معرفي وي به پزشكي قانوني براي تعيين طول درمان، دستور بازداشت همسر شاكي و صاحبان كمپ غيرمجاز را صادر كرد.
يك مقام آگاه در اين باره به «جام‌جم» گفت: متاسفانه كمپ‌هاي غيرمجاز در گوشه و كنار شهرها بسرعت رو به افزايش است و كساني كه اين محل‌ها را راه‌اندازي مي‌كنند، بدون هيچ تعهد و تخصصي و تنها به صرف استفاده از زور براي مردم مشكل ايجاد مي‌كنند.
وي افزود: در حال حاضر پرونده‌هاي فراواني در ارتباط با شكايت مردمي از كمپ‌هاي غيرمجاز در دادسراها مطرح است و اولين اتهامي كه متوجه صاحبان كمپ‌هاست، آدم‌ربايي است كه قانونگذار در قانون مجازات اسلامي، مجازات‌هاي آن را تعيين كرده است.
واي خدا يعني اين اتفاق توي ايران افتاده؟ يعني هيچ بازرسي هيچ ناظري ؟ خدا به داد ما برسه