فیلم: زندگی پس از قطع نیم تنه انسان، چگونه پیش میرود؟
«ژاک اودیار»، کارگردان مشهور این فیلم، ظاهراً فیلمنامه «زنگار و استخوان / Rust and Bone» را با همکاری توماس بایدگن نوشته و با مشارکت «برادران داردن/ Dardenne brothers» که فیلم را در کمپانی Les Films du Fleuve تهیه کردهاند، توانسته بر اعتبار این فیلم بیفزاید.
کد خبر: ۳۵۸۶۴۵
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۳ 18 November 2013
اگر روزگار سختترین ضربات ممکن را نثارتان کرده باشد، چه واکنشی نشان خواهید دید و در مسیر پیش روی ادامه خواهید داد یا تسلیم سختی دوران خواهید شد؟ درام پرکششی که خلاصهاش را این هفته میبینید، در پی پاسخ به این است که آیا میتوان پس از برخورد با محکمترین دیوارها، ایستاد و از دیوار بالا رفت و نقش دیگران در تحقق این امر تا چد حد پررنگ است؟
به گزارش «تابناک»، «زنگار و استخوان / Rust and Bone» محصول سال ۲۰۱۲ سینمای فرانسه، یک ملودرام لطیف را روایت میکند که میان یک مشتزن بلژیکی به نام «علی» با دستانی شکسته و یک زن مربی نهنگهای وحشی به نام «استفانی» شکل میگیرد؛ ارتباطی که از یک درگیری آغاز میشود و مشتزن که در نقش محافظ محل درگیری ظاهر شده، مربی نهنگها را به خانه میرساند و این ارتباط قطع میشود تا آنجا که یک حادثه غیرمترقبه میافتد. مربی نهنگها بر اثر پریدن نهنگ روی سکو، درون حوضچه میافتد و نهنگ هر دو پای او را میخورد تا بخشی از جذابیت و استواریاش از میان برود و ضربه سختی از روزگار بخورد.
این زن مربی نهنگ مدتی چشمانتظار دوستانش میشود اما کم کم ناامید میشود و درمییابد که با شرایط تازهاش، برخی دوستان گذشته ترجیح میدهند همراهیاش نکنند و این گونه است که زنی تنها میشود و به «علی» یعنی همان بوکسورِ محافظی که یک بار دیدهاش، پناه میبرد. «علی» که شرایط مالی چندان مناسبی ندارد و در یک شرکت امنیتی دوربین مداربسته نصب میکند و به حفاظت میپردازد و به تنهایی با پسرش زندگی میکند، با این زن همراه میشود، ولی این رابطه به رغم شدت گرفتن دوام چندانی نمییابد.
با اخراج «علی» از شرکتی که حفاظتش را بر عهده داشت، نوبت به اخراج خواهرش میرسد. خواهرش پنهانی خوراکیهایی که تاریخمصرفشان رو به پایان است و فروشگاه آنها را دور میاندازد، به خانه میآورد و از آنها استفاده میکند. حال در همان شرکت با دوربینهایی که برادرش نصب کرده بوده، در حال برداشتن برخی از این کالاها دیده میشود و حکم اخراجش را میگیرد و همانجا یکی از همکارانش به او میگوید که مسئول نصب دوربینها برادرش بوده تا ماجرا وارد مرحله بدی شود.
«علی» مجبور به ترک خانه خواهرش میشود و پسرش را نزد خواهرش میگذارد. زن مربی نهنگها که حالا به زندگی بازگشته، به یکباره با نبودن مرد مورد علاقهاش مواجه میشود و سپس داستان به مدتی بعدتر میرود؛ جایی که مرد مشتزن در یک باشگاه رسمی فعالیتش را ادامه میدهد و پسرش هرچند وقت یک بار به دیدارش میآید. با این حال در شرایطی که به نظر میرسد داستان خط روایی خود را پشت سر گذاشته و با یک داستان عاشقانه معمولی با نشانههای مشخص برای چنین فیلمهایی مواجه هستیم، نقطه عطف ماجرا رقم میخورد و داستان مسیر متفاوتی در پیش میگیرد که باید دید.
ژاک اودیار کارگردان مشهور این فیلم، ظاهراً فیلمنامه «زنگار و استخوان / Rust and Bone» را با همکاری توماس بایدگن نوشته و با مشارکت «برادران داردن/ Dardenne brothers» که فیلم را در کمپانی Les Films du Fleuve تهیه کردهاند، توانسته بر اعتبار این فیلم بیفزاید.
شخصیتهای این فیلم از مجموعه داستان کوتاهی با همین نام از نویسنده آمریکایی کرگ داویدسون اقتباس شده و نوع اقتباس نیز آنچنان ارزشمند بود که جزو بختهای مسلم کسب چندین جایزه کن به شمار برود، هرچند این اتفاق رخ نداد و تنها جایزهای که به خوبی از این فیلم استقبال کرد، قیصر بود که در بخشهای اصلی جوایزش را به آخرین ساخته اودیار داد. اودیار پیشبینی میکرد این اثر نیز همچون فیلمهای پیشینش نظیر «یک قهرمان خود ساخته /A Self-Made Hero» و «یک پیام آور» موفقیت چشمگیری داشته باشد و شاید توقعاتش برآورده نشده باشد.
جلوههای ویژه رایانهای استفاده شده برای پای قطع شده برای نخستین بار مورد استفاده قرار نمیگرفت و یکی از نمونههای به یادماندنی آن گریسینایس (Gary Sinise) در نقش ستوان دنتیلور در فیلم فارست گامپ (Forrest Gump) بود؛ اما در این فیلم به بهترین نحو ممکن پیادهسازی شده بود. در کنار جلوههای ویژه کم نظیر، این فیلمبرداری استفان فانتین با دوربین روی دستهای به اندازه و حساب شده و موسیقی پرکش الکساندر دسپلت است که مخاطب را پیش میبرد و این فیلم پرحرارت را روی ریتم نگه میدارد و حقیقتاً اثری که پیش روست، ارزش سرمایهگذاری ۱۵.۴ میلیون یورویی را داشته است و البته همه اینها زمانی معنا مییابد که بازی تأثیرگذار بازیگران نقشهای اول و دوم را به عنوان عامل اصلی کیفیت این اثر مورد توجه قرار داد.
درباره نام عجیب فیلم نیز بسیار نوشتهاند که در مشهورترین آنها تأکید شده شاید بخش «زنگار»ش به پاهای فلزی استفانی یا زنگاری که روح فلزی علی را در برگرفته اشاره میکند و «استخوان» به چیزی که هم علی و هم استفانی از دستش میدهند. استفانی پاهایش را از دست میدهد و علی استخوان دستش میشکند، اما همان طوری که خود علی در پایان فیلم میگوید: «اگر یکی از بازوها یا پاهای انسان بشکند، استخوانها با یک پیوند آهکی به هم جوش میخورند و ممکن است حتی از قبل هم قویتر شوند. اما اگر دست بشکند هیچوقت مثل اولش نخواهد شد. در هر مبارزه، در هر ضربه این موضوع یادآوری میشود و دردش دوباره به سراغ آدم میآید».
آنچه مسلم است، فیلم «زنگار و استخوان» به ویژه از آن مرحله که رابطه عاطفی از روابط غریضی خارج میشود و مربی نهنگها از مرد مشتزن ادب را مطالبه میکند و فضای حادثهای داستان در پیچ آخر که به زعم برخی بسیار دم دستی بوده و به زعم برخی دیگر، ماجرا را تا پایان زنده نگه میدارد، ظرفیت تماشای ویژهای دارد و بر همین اساس خلاصه این فیلم تقدیمتان میشود.
تابناک از شما بعیده.این همه تعریف از این فیلم سراسر ابتذال.سینمای فرانسه با نام گذاری یک لات شهوت پرست (که حتی به پسرش هم محبت آنچنانی نداره) به نام علی سعی در اهانت به مقدسات ما داره.چه دلیلی داره بین این همه اسم بیاد این اسم رو برای این مرد فاسد لات انتخاب کنه؟مگه علی اسم فرانسویه؟اگه روتون شد کل فیلم رو برای دانلود بذارید.این طبیعیه که دشمن برای جنگ نرم خودش هزینه های هنگفتی خرج میکنه.این برای ما جای تعجب نداره.اونا میخوان خانواده ای ما هم مثل اونا بی عاطفه و بی مهر یشن.
من هارد کامپیوترم را توی دوران ارشد که اینترنت مجانی در دانشگاه داشتیم از فیلم پر کردم ولی هنوز 95 درصدشان را ندیدم :) هر چند مدت یکی اش را بدون نگاه کردن حذف می کنم تا جا واسه بقیه اطلاعات باز شه :)
پاسخ ها
محسن
||
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
دردی که بعضی از بچه های شرکت ما دارن!!
چه کاریه آخه، مثلا طرف هارد 1 ترا داره، کلش فیلم و مستند. بیخیال تو رو خدا... چه خبره..
تا آخر عمرش واسه فیلم نگاه کردن، فیلم داره.
والااااا