اگر قاضیای که سالها چکش به دست داشته، در مقام متهم به قتل، مقابل قاضی دیگر بنشینید و همه شواهد بر علیهاش باشد، چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود؟ اگر تنها وکیل مجرب برای پیروزی در دادگاه، پسرش باشد که سالها اختلافات عمیقی با او داشته، چه روزگاری پیش روی قاضی پیر قابل تصور است؟ این داستانی است که در یکی از ساختههای سال 2014 میتوانید تماشا کنید.
به گزارش «تابناک»؛ دیوید دوبکین آمریکایی با سابقه کارگردانی «مهمانان ناخوانده عروسی / Wedding Crashers» و «جک غول کش / Jack the Giant Slayer» نشان داده بود، از چه سطح فیلمسازی برخوردار است اما با ساخت «قاضی / The Judge» که در سال 2014 رونمایی شد، نشان داد که به سینمایی جدیتر گرایش دارد و در تلاش است تا آثار بهتری نسبت به ساختههای پیشینش خلق کند.
البته آنگونه که تام مک کارتی در هالیوودریپورتر نوشته و چندان هم
بیراه نیست این فیلم هم نتوانسته نقطهی عطفی در کارنامهی جونیور در ژانر
درام باشد و حتی نتوانست افتتاحکننده خوبی برای جشنوارهی تورنتو
باشد. جهش ناگهانی «دیوید دوبکین» به عنوان خالق آثاری کمدی به ساخت آثار درام
با تم تیره، حقیقتاََ چندان موفقیتآمیز نبوده و سینمادوستان و منتقدان را
نسبت به آثار او حساستر نیز کرده است.
فیلمنامهای که «نیک شِنک»- نویسندهی فیلم «گرن تورینو/Gran Torino»- و «بیل دوبوکیو» که تازهکار
است نوشتهاند، بر اساس داستانی از خود شنک و دوبکین است، و شهری کوچک در
ایندیانا را کانون رویدادهای فیلم قرار داده است، اما فیلم کشش چندانی
ندارد.
در فیلم «قاضی / The Judge»، هنک پالمر با نقش آفرینی رابرت داونی جونیور یک وکیل مشهور که مشکلات خانوادگی سختی را پشت سر گذاشته، با فوت مادرش برای مراسم خاکسپاری به شهر زادگاهش بازمیگردد اما پس از بازگشت، پدرش با نقش آفرینی رابرت دوال که یک قاضی بوده، محکوم به قتل میشود و این سرآغاز یک کشمکش بزرگ میشود؛ آن هم برای پسری که رابطهای بسیار بد با پدرش داشته است.
هنک پالمر وکیل ماهر شیکاگو، هر خصوصیتی دارد، جز دلنشین و گیرا بودن. او فقط به پروندههای افراد ثروتمند و خلافکار رسیدگی میکند؛ وکیلی که هوش سرشاری دارد و بسیار چربزبان است و در این پروندهها نیز از روشهای گریز از قانون بهترین بهره برداری را میکند و به همین دلیل دستمزد کلانی دریافت میکند اما برای پدرش از ظرفیت وکالت تسخیریاش استفاده میکند!
همانگونه که علاقه هنک به خانواده و زادگاهش به واسطهی مشکل پدرش بیشتر میشود، قاضی نیز بدنش به خاطر مشکلش مدام تحلیل میرود و از نظر روانی نیز، وضعش وخیمتر میشود، اما اینجاست که شخصیت قاضی و بازی دووال توجهات را بهخود جلب میکند.
با وجود اینکه او پرابهت و سرسخت است، اما کم کم قاضی باید با ضعفهای جسمی و روحیاش مواجهه کند، و به همین علت صحنههای پدر و پسری نیز وجود دارد که دووال و داونی جونیور را مجبور میکند تا بیش از هر وقت دیگری، از نظر احساسی و فیزیکی به خود فشار آورند تا بازی باورپذیری از خود به نمایش درآورند.
«ژانوز کامینسکی» فیلمبردار این اثر در نورپردازی زیادهروی و اغراق کرده اما این کمکی نیز به پیشرفت فیلم نکرده است و آنگونه که منتقدان آمریکایی نوشتهاند، لوکیشنهای مجلل فیلم در ماساچوست به هیچوجه شبیه به شهرهای ایندیانا با آن بافت زراعیشان نیستند و در این زمینه خوب عمل نشده است؛ کما اینکه در انتخاب موسیقی متن خوب عمل نشده است.
فیلم به ارزشهای خانوادگی اشاره های آموزنده ای می کند. این اشاره ها تاثیرگذار و بدیع نیستند اما بودنشان هم یک نکته مثبت تلقی می شود. رابطه بین دوال و داونی جونیور باورپذیر است. شخصیت هایی که این دو آن را ایفا می کنند چندان پیچیده به نظر نمی رسند و این رابطه خوب درآمده، بیشتر مدیون بازیهای خوب بازیگران است. فیلم درباره گناهکار بودن یا نبودن قاضی نتیجه گیری نمی کند. این شاید بهترین تصمیمی بود که دابکام می توانست در روایت داستانش بگیرد.