در دورانی که مردم اسکاتلند پس از قرنها در بازپس گیری استقلالشان از بریتانیا برآمدهاند و بسیاری از انگلیسیهای مشهور برای مبارزه با این استقلال صف کشیدهاند، دیدن یک فیلم، فضای متفاوتی را برای هر مخاطبی پیش خواهد آورد و آن هم شاهکار تاریخی مل گیبسون است.
به گزارش «تابناک»، اسکاتلند روزگاری کشوری مستقل با پادشاهی مستقل بود؛ اما گذر زمان و رخدادهایی تاریخی، زمینه ساز الحاق این کشور به مجموعه کشورهای تحت سلطه انگلیس شد که از آن با نام بریتانیا یاد میشود. بریتانیا در یک سده اخیر، کوچک و کوچک تر شد و حال اسکاتلندی ها خیز بزرگی برای استقلال برداشته اند. ٢٧ شهریور ۱۳۹۲ مصادف با هجدهم سپتامبر ۲۰۱۳، الکس سالموند، وزیر اول اسکاتلند با حضور در پارلمان محلی از پیشنهاد دولت خود برای استقلال این بخش از بریتانیا دفاع کرد و گفت: برگزاری همهپرسی استقلال اسکاتلند، «فرصتی تاریخی» برای مردم این سرزمین خواهد بود.
قرار است همهپرسی استقلال اسکاتلند سال ۲۰۱۴ برگزار شود و در حالی که حزب ملیگرای اسکاتلند، به رهبری آقای سالموند، از استقلال این سرزمین حمایت میکند، احزاب اصلی بریتانیا، از جمله حزب حاکم محافظه کار و حزب کارگر، همچنان خواستار حفظ یکپارچکی بریتانیا هستند. سالموند گفت که اسکاتلند «ارزشمندترین» بخش از کشور بریتانیاست و عملکرد دولت محلی نشان میدهد که در حکم یک کشور مستقل، آینده روشنتری خواهد داشت.
همچنین نیکلا استرجن، معاون وزیر اول اسکاتلند گفته که امیدوار است دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا در یک مناظره همگانی با آقای سالموند با موضوع جدایی اسکاتلند شرکت کند. وی با رد این نظر که اسکاتلند توان اداره امور خود به عنوان یک کشور مستقل را ندارد، گفت: «ما یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان هستیم و در سی سال گذشته، مالیات سرانه مردم اسکاتلند به مراتب از متوسط مالیات سرانه پرداختی در کل بریتانیا بیشتر بوده است.»
در این میان، بسیاری از چهره های مطرح انگلیسی نیز کنار دولتمردانشان قرار گرفتند تا مانع از استقلال اسکاتلند شوند. «جي. كي رولينگ»، خالق مجموعه كتابهاي «هري پاتر» یک میلیون پوند، معادل يك ميليون و 680 هزار دلار به کمپین «با هم بهتر» اهدا کرد که در راستای حفظ اسکاتلند تحت حاکمیت انگلیس توسط حزب کارگر به راه افتاده است. در هجدهم سپتامبر، رأي دهندگان اسكاتلندي براي دادن رأي آري يا خير به اين پرسش، راهي شعبات رأي ميشوند؛ بايد اسكاتلند يك كشور مستقل باشد؟
مل گیبسون بازیگر، کارگردان و تهیهکننده استرالیایی ـ آمریکایی درباره سرنوشت تاریخی اسکاتلند، فیلم 177 دقیقهای «شجاع دل» را با بودجهای 53 میلیون دلاری ساخت و به سرعت تحسین منتقدان را جلب کرد. «شجاع دل / Braveheart» که نامزد ده جایزه اسکار شده بود، سرانجام اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمبرداری، بهترین کارگردانی و بهترین ویرایش صدا را از آن خود ساخت.
بر پایه داستان «شجاع دل / Braveheart» ویلیام والاس در سال ۱۲۷۶ در روستای ایرشایر در اسکاتلند به دنیا آمد. در آن روزها شاه الکساندر سوم بیش از بیست سال بود بر این سرزمین فرمانروایی میکرد. سبک و سیاق او در فرمانروایی به گونهای بود که ثبات اقتصادی و صلح را برقرار و سلطه طلبی همیشگی انگلیسیها را به راحتی دفع کرده بود.
در سال ۱۲۸۶ الکساندر در حین سوارکاری از اسبش به زمین افتاد و جان سپرد و بزرگان اسکاتلند، نوه ۴ ساله او به نام «مارگارت» -که امروز از او با عنوان «بانوی نروژ» یاد میشود- را به عنوان ملکه اسکاتلند اعلام کردند و مقرر شد تا رسیدن او به سن قانونی مشاورین پدربزرگ فقیدش اداره مملکت را به عهده گیرند. مارگارت در سال ۱۲۹۰ در حالی که هشت ساله بود، در سفری از نروژ به سوی اسکاتلند بیمار شد و جان داد.
لردهای اسکاتلند برای جلوگیری از ایجاد بی نظمی و آشفتگی تصمیم به ایجاد حکومتی مستقل برای اسکاتلند گرفتند و بدین منظور از شاه ادوارد اول به واسطه حکومت موفقش دعوت کردند تا برای رسیدن به این هدف راهنمایی شان کند؛ اما وقتی برای استقبال او رفتند با ارتش عظیمی از انگلستان روبه رو شدند و بدین ترتیب سلطه انگلیسیها بر سرزمین اسکاتلند آغاز شد. ویلیام والاس در چنین شرایطی دوران کودکی خود را گذراند و با کینه انگلیسیها بزرگ شد.
بنابر افسانههای محلی ایر شایر، والاس نخستین بار بر سر ماهیگیری با سربازان انگلیسی درگیر شد که در نتیجه آن دو تن از نظامیان انگلیسی را به قتل رساند و مقامات انگلیسی بلافاصله دستور دستگیری او را صادر کردند. بسیاری این واقعه را ناشی از کینه عمیق والاس از انگلیسیهایی میدانستند که در سال ۱۲۹۱ پدر و برادر بزرگتر او را کشته بودند. کشته شدن نامزد والاس به دست انگلیسیها خشم والاس را برمی انگیزد.
در یازدهم سپتامبر ۱۲۹۷ والاس که به ارتش شورشیهای «آندره دو مورای» پیوسته بود، در نبرد «استرلینگ بریج» به پیروزی وسیعی دست یافت و سربازان «دوماری» که از داشتن فرماندهای چون «والاس» سرمست بودند، به راحتی بر ۳۰۰ سواره نظام و ۱۰ هزار پیاده نظام انگلیسی چیره شدند. یک سال بعد در ۲۵ ژوئن، ۱۲۹۸ نبردی دیگر به نام «فالکیرک» رخ داد و «والاس» با تکیه بر هوش سرشار خود از دام ارتش انگلستان به سلامت گریخت.
در این زمان اختلاف وسیعی بین سران نیروهای انقلابی درگرفته بود و سپتامبر همان سال «والاس» تصمیم به استعفا و سپردن سکان به «رابرت بروس» گرفت. او پس از استعفا به فعالیتهای صلح طلبانه پرداخت و مدتی را نیز برای انجام یک مأموریت دیپلماتیک در فرانسه گذراند، گو اینکه بسیاری اعتقاد دارند دلیل اقامت او در فرانسه چیزی جز این بوده است. در پنجم اوت ۱۳۰۵ «سر ویلیام والاس» که دستگیریاش دیگر ناممکن مینمود، به دست شوالیهای به نام «ژان دو منته» دستگیر و به اردوگاه سربازان انگلیسی در منطقهای نزدیک شهر گلاسکو منتقل شد.
او که دولتمردان «پادشاه یاغیها» میخواندنش، در محاکمهای مجرم شناخته و به مرگ با چوبه دار محکوم شد که مخالفت «والاس» را به دنبال داشت و ترجیح داد با گیوتین اعدام شود. پس از آنکه سر او را از بدنش جدا و پیکرس را قطعه قطعه کردند، هر قطعه را به گوشهای از خاک اسکاتلند بردند تا مایه عبرت سایر انقلابیون شود.
به تماشای خلاصه نسبتاً طولانی شجاع دل در «تابناک» بنشینید